دانشنامه آزاد فارسی

<hr> مترادف حمال : باربردار، باربر، بارکش، حامل <hr> برابر پارسی : باربر، بارکش، ترابر

مترادف حمال : باربردار، باربر، بارکش، حامل برابر پارسی : باربر، بارکش، ترابر

حمال

<hr> مترادف حمام : امر مقدر، امر محتوم، قضا، قدر، سرنوشت، مرگ، موت | آبزن، دوش، گرمابه، تابخانه <hr> برابر پارسی : گرمابه

مترادف حمام : امر مقدر، امر محتوم، قضا، قدر، سرنوشت، مرگ، موت | آبزن، دوش، گرمابه، تابخانه برابر پارسی : گرمابه

حمام

حمام اوچ دکان

حمام باغ فین

حمام بخار

حمام تپه

حمام حاج عسکرخان

حمام حاجی اقا تراب

حمام خان

حمام خسرواقا

حمام درمانی

حمام رنان

حمام زایمان

حمام شاه

حمام صفا

حمام علی قلی اقا

حمام قلی

حمام محتشم کاشانی

حمام ناسار

حمام وکیل

حمام پهنه

حمام چهارفصل

حمام کردشت

حمام گلستان

حمام گلشن

حمامی سید حسین

حماه

<hr> مترادف حمایت : پشتیبانی، جانبداری، حفاظت، حفظ، دفاع، طرفداری، مدد، مظاهرت، نگهبانی، هواخواهی، هواداری، یاری <hr> برابر پارسی : پشتیبانی، پشتی بانی، همدلی، همیاری

مترادف حمایت : پشتیبانی، جانبداری، حفاظت، حفظ، دفاع، طرفداری، مدد، مظاهرت، نگهبانی، هواخواهی، هواداری، یاری برابر پارسی : پشتیبانی، پشتی بانی، همدلی، همیاری

حمایت

حمایت از مصرف کننده

حمایت مالی

<hr> مترادف حمایل : آویزه، مدال، هیکل

مترادف حمایل : آویزه، مدال، هیکل

حمایل

حمایل جوزا

حمایلی قطع

حمد ترکی

حمد سوره

حمدالله مستوفی

حمدالله مستوفی ارامگاه

حمدان قرمطی

حمدانیان

حمدون قصار

حمدی بردعی شمس الدین

حمران بن اعین شیبانی

حمزه اصفهانی ابوعبدالله

حمزه بن حبیب زیات

حمزه بن عبدالمطلب

حمزه بیگ

حمزه میرزای صفوی

حمزه نامه

واژه های حرف "ح" - دانشنامه آزاد فارسی