دانشنامه آزاد فارسی

سلطان مراد میرزا حسام السلطنه

سلطان مهدی مظفری

سلطان نشین دهلی

سلطان ولد محمد

سلطان پور سعید

سلطان کودارات

سلطانوف رحیم

سلطانی اتل

سلطانی جهان بخش

سلطانی خسرو

سلطانی قطع

سلطانی نژاد نصرالله

سلطانی پوری

سلطانی کلهر کرمانشاهی حسین قلی

سلطانیه شهر

سلطانیه گنبد

سلطنت میانه

<hr> مترادف سلطه : استیلا، تسلط، چیرگی، سیطره، غلبه، قدرت، قوت، ملک، پادشاهی، فرمانروایی <hr> برابر پارسی : چیرگی، فرمانروایی

مترادف سلطه : استیلا، تسلط، چیرگی، سیطره، غلبه، قدرت، قوت، ملک، پادشاهی، فرمانروایی برابر پارسی : چیرگی، فرمانروایی

سلطه

سلغریان

سلــطانی طبــاطبــایی سیـد محــمدباقـر

<hr> مترادف سلف : پیشین، قبلی، سابق، گذشته، جد، نیا، پیش خر، پیش خرید | سلف سرویس، استارت، باجناق، شوهر، شوی، همسر <hr> متضاد سلف : خلف | <hr> برابر پارسی : نیا، نیاک، پیشینیان

مترادف سلف : پیشین، قبلی، سابق، گذشته، جد، نیا، پیش خر، پیش خرید | سلف سرویس، استارت، باجناق، شوهر، شوی، همسر متضاد سلف : خلف | برابر پارسی : نیا، نیاک، پیشینیان

سلف

سلفچکان

سلفژ

<hr> مترادف سلم : آشتی، صلح، سازش، مسالمت | خاکشیر، کرت، پیش فروش غلات، تسلیم شدن | نردبان، پلکان <hr> برابر پارسی : سازش، آشتی | ( سِلم ) آشتی، سازش

مترادف سلم : آشتی، صلح، سازش، مسالمت | خاکشیر، کرت، پیش فروش غلات، تسلیم شدن | نردبان، پلکان برابر پارسی : سازش، آشتی | ( سِلم ) آشتی، سازش

سلم

سلم السماوات

سلماس شهر

سلماس شهرستان

سلماسی جعفر

سلمان بن عبدالعزیز ال سعود

سلمان ساوجی سلمان بن محمد

سلمان شهر

سلمان فارسی ابوعبدالله

سلمان ممتاز عسکروف

سلمان هروی

<hr> مترادف سلمانی : آرایشگر، حلاق، سرتراش <hr> برابر پارسی : آرایشگر، پیرایشگر

مترادف سلمانی : آرایشگر، حلاق، سرتراش برابر پارسی : آرایشگر، پیرایشگر

سلمانی

سلمه تره

سلمک

سلمی ابوعبدالرحمان

سلمی بنت عمیس

سلنه

سلنیوم

سلوا

سلوط

سلوفان

<hr> مترادف سلول : یاخته، بند، حبس، زندان، محبس <hr> برابر پارسی : یاخته، زندان

مترادف سلول : یاخته، بند، حبس، زندان، محبس برابر پارسی : یاخته، زندان

سلول

سلول سندانی الماس

سلول فتوالکتریک

سلول هدلی

واژه های حرف "س" - دانشنامه آزاد فارسی