دانشنامه آزاد فارسی

<hr> مترادف شبیه سازی : تشبیه، مشابه سازی، همگون سازی، تعزیه گردانی

مترادف شبیه سازی : تشبیه، مشابه سازی، همگون سازی، تعزیه گردانی

شبیه سازی

شبیه سازی کوانتومی

<hr> مترادف شتاب : تسریع، تعجیل، تندی، سرعت، عجله <hr> متضاد شتاب : درنگ، کندی

مترادف شتاب : تسریع، تعجیل، تندی، سرعت، عجله متضاد شتاب : درنگ، کندی

شتاب

شتاب ثقل

شتاب دهنده

شتاب دهنده حلقه ای هادرون ـ الکترون

شتاب دهنده خطی

شتاب زاویه ای

شتاب سدگانی

شتاب سنج

شتاب گرانی

شتاب یکنواخت

شتابگر ذرات

<hr> مترادف شتر : ابل، اشتر، جمل، ناقه

مترادف شتر : ابل، اشتر، جمل، ناقه

شتر

شتر قربانی

شتر گاو پلنگ

شتر گردن گردنه

شترمرده گردنه

شترمرغ

شترمرغ استرالیایی

شتلند جنوبی جزایر

شته

شته تاول زا

شته خوار

شته قورباغه ای

شتور جزیره

<hr> مترادف شجاع : باجرئت، بهادر، بی باک، پهلوان، تهمتن، جسور، جنگاور، جنگجو، جنگی، دلاور، دلیر، رشید، شیردل، مبارز، نترس، نیو <hr> متضاد شجاع : جبون <hr> برابر پارسی : دلیر، پردل، دلاور، شیردل، گُرد

مترادف شجاع : باجرئت، بهادر، بی باک، پهلوان، تهمتن، جسور، جنگاور، جنگجو، جنگی، دلاور، دلیر، رشید، شیردل، مبارز، نترس، نیو متضاد شجاع : جبون برابر پارسی : دلیر، پردل، دلاور، شیردل، گُرد

شجاع

شجاع الدوله مراغه ای

شجاع الدین خورشید لر

شجاع الدین محمود لر

شجاع السلطان

شجاع السلطنه

شجاع السلطنه حسنعلی میرزا

شجاع الملک

شجاع زاده خسرو

شجاع صفیر

شجاع نظام شکرالله خان

شجاع نوری علیرضا

شجاع کرمانی

<hr> مترادف شجاعت : پرجگری، پهلوانی، جلادت، جنگاوری، جنگجویی، دلاوری، دلیری، رشادت، شهامت، قهرمانی، مردانگی، یلی <hr> متضاد شجاعت : جبن <hr> برابر پارسی : دلیری، دلاوری

مترادف شجاعت : پرجگری، پهلوانی، جلادت، جنگاوری، جنگجویی، دلاوری، دلیری، رشادت، شهامت، قهرمانی، مردانگی، یلی متضاد شجاعت : جبن برابر پارسی : دلیری، دلاوری

واژه های حرف "ش" - دانشنامه آزاد فارسی