دانشنامه آزاد فارسی

غیاث الدین کرت دوم پیرعلی

غیاث اللغات

غیاث زرباف

غیاث یزدی علی

غیاثای شیرازی

غیاثوند

غیاثی تیمور

غیاثی رضا

<hr> مترادف غیب : پنهان، پنهان شدگی، پوشیده، راز، سر، مخفی، مستور، ناپدید، نادیده، نامرئی، نهان، نهان شدگی <hr> متضاد غیب : فاش <hr> برابر پارسی : نهان، پنهان، ناپدید، ناپیدا

مترادف غیب : پنهان، پنهان شدگی، پوشیده، راز، سر، مخفی، مستور، ناپدید، نادیده، نامرئی، نهان، نهان شدگی متضاد غیب : فاش برابر پارسی : نهان، پنهان، ناپدید، ناپیدا

غیب

غیب بینی

غیب شنوی

<hr> مترادف غیبت : دوری، فقدان، اختفا، افترا، بدگویی، زشتیاد، مذمت <hr> متضاد غیبت : حضور <hr> برابر پارسی : بدگویی، پنهان، دش یاد، ناپدید، ناپیدا، ناپیدایی

مترادف غیبت : دوری، فقدان، اختفا، افترا، بدگویی، زشتیاد، مذمت متضاد غیبت : حضور برابر پارسی : بدگویی، پنهان، دش یاد، ناپدید، ناپیدا، ناپیدایی

غیبت

غیبت صغری

غیبت کبری

غیبه

غیث المدرار فی شرح الازهار

<hr> مترادف غیر حرفه ای : آماتور <hr> متضاد غیر حرفه ای : حرفه ای

مترادف غیر حرفه ای : آماتور متضاد غیر حرفه ای : حرفه ای

واژه های حرف "غ" - دانشنامه آزاد فارسی