دانشنامه آزاد فارسی

مرکوسور

مرکید

<hr> مترادف مرگ : ارتحال، درگذشت، حتف، رحلت، فوت، مردن، منون، موت، میر، وفات ، اجل، زوال، فنا، نابودی، نیستی، هلاک <hr> متضاد مرگ : هستی، حیات

مترادف مرگ : ارتحال، درگذشت، حتف، رحلت، فوت، مردن، منون، موت، میر، وفات ، اجل، زوال، فنا، نابودی، نیستی، هلاک متضاد مرگ : هستی، حیات

مرگ

مرگ ارتور

مرگ اندیشی

مرگ بافتی

مرگ جنگل

مرگ حرارتی

مرگ در گهواره

مرگ زیارت گردنه

مرگ ساقه مغز

مرگ سیاه

مرگ شناسی

مرگ قسطی

مرگ نویسنده

مرگ و میر نوزادان نرخ

مرگ کسب وکار من است

مرگنتالر اوتمار

مرگوس سفید

<hr> مترادف مری : سرخ نای <hr> برابر پارسی : سرخ نای

مترادف مری : سرخ نای برابر پارسی : سرخ نای

مری

مری او گیز

مری اول

مری دوم

مری فیلد رابرت براس

مری لنارت

مری ملکه اسکاتلند

مری پاپینز

مریات فردریک

مریان ماتیوس

مریان محوطه باستانی

مریانج

مریبارو

<hr> مترادف مریخ : بهرام، آهن، پولاد <hr> برابر پارسی : ( مرّیخ ) بهرام | بهرام، وهرام

مترادف مریخ : بهرام، آهن، پولاد برابر پارسی : ( مرّیخ ) بهرام | بهرام، وهرام

مریخ

مریخ نقشه برداری سراسری

<hr> مترادف مرید : پیرو، هواخواه ، علاقه مند، دوستدار، محب، ارادتمند، ارادت کیش <hr> متضاد مرید : مراد، مرشد <hr> برابر پارسی : پیرو، دنباله رو، سرسپرده

مترادف مرید : پیرو، هواخواه ، علاقه مند، دوستدار، محب، ارادتمند، ارادت کیش متضاد مرید : مراد، مرشد برابر پارسی : پیرو، دنباله رو، سرسپرده

واژه های حرف "م" - دانشنامه آزاد فارسی