دانشنامه آزاد فارسی

مقداد فاضل

مقدادی بهرام

<hr> مترادف مقدار : میزان، وزن، اندازه، مقیاس، تعداد، مبلغ، ارج، ارز، ارزش، قدر، قرب، منزلت، شان، چندی، کمیت <hr> برابر پارسی : اندازه، پیمانه، مایه

مترادف مقدار : میزان، وزن، اندازه، مقیاس، تعداد، مبلغ، ارج، ارز، ارزش، قدر، قرب، منزلت، شان، چندی، کمیت برابر پارسی : اندازه، پیمانه، مایه

مقدار

مقدار الکتریسیته

مقدار سرعت

مقدس اردبیلی احمد

مقدس انگاری گاو

مقدسی ابوعبدالله

مقدسی طاهر

مقدم جلال

مقدم حسن

مقدم سلما

مقدم محسن

مقدم محمد

مقدم مراغه ای حاجی علی

مقدم مراغه ای حسین خان

مقدم مراغه ای رحمت الله

مقدم ناصر

مقدم واحد محمد

<hr> مترادف مقدمه : آغاز، اول، ابتدا، پیش گفتار، دیباچه، سرآغاز، فاتحه ، بدو، فاتحه، نخست، پیشانی، جبین، ناصیه، پیشرو لشکر، طلیعه، رویداد، اتفاق، حادثه، جریان، واقعه، مدخل <hr> متضاد مقدمه : موخره <hr> برابر پارسی : پیشگفتار، پیش آغاز، پیش درآمد، پیش گُفتار، دیباجه، دیباچه، سرآغاز

مترادف مقدمه : آغاز، اول، ابتدا، پیش گفتار، دیباچه، سرآغاز، فاتحه ، بدو، فاتحه، نخست، پیشانی، جبین، ناصیه، پیشرو لشکر، طلیعه، رویداد، اتفاق، حادثه، جریان، واقعه، مدخل متضاد مقدمه : موخره برابر پارسی : پیشگفتار، پیش آغاز، پیش درآمد، پیش گُفتار، دیباجه، دیباچه، سرآغاز

مقدمه

مقدمه ابن خلدون

مقدمه الادب

مقدمه الصلات

مقدمه ای بر علم نجوم جدید

مقدمه ای برای هر مابعدالطبیعه

مقدمه بر مابعدالطبیعه

مقدمه بر مطالعه طب تجربی

مقدمه بر پدیدارشناسی محض

مقدمه واجب

مقدونی

مقدونیه

مقدونیه منطقه باستانی

مقدونیه منطقه کنونی

مقرب الحضرت

مقرب الخاقان

مقربی احمد

مقربی مصطفی

<hr> مترادف مقرنس : سقف گچ بری شده، نقش ونگار برجسته سقف، کنگره دار، قرنیزه دار

مترادف مقرنس : سقف گچ بری شده، نقش ونگار برجسته سقف، کنگره دار، قرنیزه دار

مقرنس

مقری احمد بن محمد

مقریزی تقی الدین احمد

<hr> مترادف مقسوم : بخشی، قسمت شده، بخش شده <hr> متضاد مقسوم : مقسوم علیه <hr> برابر پارسی : بخشی، بخش شده، بهره

مترادف مقسوم : بخشی، قسمت شده، بخش شده متضاد مقسوم : مقسوم علیه برابر پارسی : بخشی، بخش شده، بهره

مقسوم

<hr> مترادف مقسوم علیه : بخش یاب <hr> متضاد مقسوم علیه : مقسوم

مترادف مقسوم علیه : بخش یاب متضاد مقسوم علیه : مقسوم

مقسوم علیه

مقسوم علیه مشترک

مقصد الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی

مقصدی رضا

<hr> مترادف مقصود : آرزو، حاجت، خواسته، غایت، غرض، قصد، مراد، مطلوب، منظور، نقشه، هدف <hr> برابر پارسی : خواسته، آرمان، آرزو، آهنگ، آهنگیده، خواست

مترادف مقصود : آرزو، حاجت، خواسته، غایت، غرض، قصد، مراد، مطلوب، منظور، نقشه، هدف برابر پارسی : خواسته، آرمان، آرزو، آهنگ، آهنگیده، خواست

مقصود

مقصودلو بهمن

<hr> مترادف مقصور : منحصر

واژه های حرف "م" - دانشنامه آزاد فارسی