دانشنامه آزاد فارسی

موش کور طلایی

موشق ساروریان

موشلان تپه محوطه باستانی

موشن اندرو

موشه دایان

موشویشوی

<hr> مترادف موشک : پرتابه

موشک

موشک اطلس

موشک تقویت کننده

موشک تیتان

موشک دلتا

موشک رداستون

موشک ساترن

موشک پروتون

موشک چندمرحله ای

موشک کروز

موشکی تمدن

موشکی تپه

موصل

موصللی احمد

موصلو

موصلی ابراهیم

موصلی اسحاق

<hr> مترادف موصوف : وصف شده، توصیف شده، ستوده شده <hr> برابر پارسی : ستوده شده، نهاده شده، ستایش انگیز، پسندیده

مترادف موصوف : وصف شده، توصیف شده، ستوده شده برابر پارسی : ستوده شده، نهاده شده، ستایش انگیز، پسندیده

موصوف

<hr> مترادف موضوع : سوژه، مبحث، مسئله، مشکل، مطلب، محمول، باب، خصوص، فقره، قضیه، نهاده، گذارده، وضع شده، قرارداده شده، ساختگی، مصنوع، مجعول، مکذوب، مبتدا <hr> متضاد موضوع : محمول <hr> برابر پارسی : جستار، نکته، باره، پرسمان، زمینه، سخن، نهاده، نهشته

مترادف موضوع : سوژه، مبحث، مسئله، مشکل، مطلب، محمول، باب، خصوص، فقره، قضیه، نهاده، گذارده، وضع شده، قرارداده شده، ساختگی، مصنوع، مجعول، مکذوب، مبتدا متضاد موضوع : محمول برابر پارسی : جستار، نکته، باره، پرسمان، زمینه، سخن، نهاده، نهشته

موضوع

موضوعیه شبهه

موطا

موعودگرایی

موغستان ناحیه

موفولیرا

موفومبیرو

موقرالسلطنه

موقن یدالله

<hr> مترادف مول : فاسق، معشوق، حرام زاده، تأخیر، درنگ، کندی، مولش

مترادف مول : فاسق، معشوق، حرام زاده، تأخیر، درنگ، کندی، مولش

مول

مول یولیوس فون

مولاریته

<hr> برابر پارسی : راهبر، سرور

برابر پارسی : راهبر، سرور

مولانا

مولانا حمید

مولبرتش فرانتس انتون

مولتان

مولتانی بهاءالدین زکریا

مولتشر هانس

مولتو

مولتون فارست ری

مولتکه هلموت کارل

مولتکه هلموت یوهانس

مولتی پلکسر

مولد الکتروستاتیکی

واژه های حرف "م" - دانشنامه آزاد فارسی