دانشنامه اسلامی

خرم دره

خرم دشت

خرم دل مصطفی

خرم دینان

<hr> مترادف خرما : رطب، میوه نخل، تمر

مترادف خرما : رطب، میوه نخل، تمر

خرما

خرماء

خرمشاهی بهاءالدین

خرمشهر

<hr> مترادف خرمن : توده، حاصل، حصاد، درو، محصول، محصول برداری، هاله

مترادف خرمن : توده، حاصل، حصاد، درو، محصول، محصول برداری، هاله

خرمن

خرمیه

خرنوب

خره کیانی

خروا

<hr> مترادف خروار : سیصد کیلو، یک سوم تن، یک بار خر، یک عالم، مقدارزیاد، مانند خر

مترادف خروار : سیصد کیلو، یک سوم تن، یک بار خر، یک عالم، مقدارزیاد، مانند خر

خروار

<hr> مترادف خروج : برون شد، بیرون رفت، برون رفت، سرکشی، قیام، طغیان، عصیان، بیرون آمدن، بیرون شدن، خارج شدن، در آمدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن <hr> متضاد خروج : دخول <hr> برابر پارسی : برونرفت، برون رفت، برونروی، بیرون، بیرونی

مترادف خروج : برون شد، بیرون رفت، برون رفت، سرکشی، قیام، طغیان، عصیان، بیرون آمدن، بیرون شدن، خارج شدن، در آمدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن متضاد خروج : دخول برابر پارسی : برونرفت، برون رفت، برونروی، بیرون، بیرونی

خروج

خروج از اعتدال

خروج از نور

خروج امام حسین از مکه

خروج جنین

خروج خراسانی

خروج دابه الارض

خروج دجال

خروج سفیانی

خروج سید حسنی

خروج شعیب بن صالح

خروج شیصبانی

خروج علیه حاکم از دیدگاه اهل سنت

خروج عوف سلمی

خروج و عروج سربداران

خروج یمانی

خروس

خروس جنگی

خروص

<hr> مترادف خرچنگ : چنگار، کلنجار، سرطان

مترادف خرچنگ : چنگار، کلنجار، سرطان

خرچنگ

خرگرد

<hr> مترادف خرگوش : ارنب، دوشان

مترادف خرگوش : ارنب، دوشان

خرگوش

خرگوشی عبدالملک بن محمد

خریت بن راشد ناجی

خریت بن راشد یزدی

<hr> مترادف خرید و فروش : بیع و شرا، داد و ستد، سوداگری، معامله

مترادف خرید و فروش : بیع و شرا، داد و ستد، سوداگری، معامله

خرید و فروش

خرید و فروش پول

خریده العجائب و فریده الغرائب

خریده القصر و جریده العصر

خز

خزائلی محمدعلی

<hr> مترادف خزاین : خزینه ها، گنجها، گنجینه ها، خزانه ها، مخزن ها

مترادف خزاین : خزینه ها، گنجها، گنجینه ها، خزانه ها، مخزن ها

واژه های حرف "خ" - دانشنامه اسلامی