فرهنگستان زبان و ادب

ارام نشینی

ارام پز کردن

ارام پزی

ارامه

ارامگان استوایی

ارامگان جنب حاره ای

ارامگان سرطانی

<hr> مترادف ارامگاه : ( آرامگاه ) تربت، خاک، خاکجا، ضریح، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مزار، مقبره

مترادف ارامگاه : ( آرامگاه ) تربت، خاک، خاکجا، ضریح، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مزار، مقبره

ارامگاه

ارامگاه تک حجره ای

ارامگاه حجره ای

ارامگاه حجره ای چاهی

ارامگاه سکویی

ارامگاه صخره ای

ارامگاه پله ای

ارامگاه چلیپایی

ارامگاه چندحجره ای

ارامگاه کندویی

ارامگاه یادمانی

ارامۀ خنده دار

ارای سرگردان

ارای عمومی

<hr> مترادف ارایش : ( آرایش ) بزک، توالت، حلیه، زیب، زینت، زیور، آذین، تزیین، پیرایه، چهره آرایی، گریم <hr> متضاد ارایش : ( آرایش ) پیرایش

مترادف ارایش : ( آرایش ) بزک، توالت، حلیه، زیب، زینت، زیور، آذین، تزیین، پیرایه، چهره آرایی، گریم متضاد ارایش : ( آرایش ) پیرایش

ارایش

ارایش الکترونی

ارایش ترا پیوستگی

ارایش ترانس ارایش تراسو

ارایش حبه

ارایش رزمی الکترونیکی

ارایش رزمی راداری

ارایش سیس ارایش ورسو

ارایش ضربدری

ارایش محور دوـ دو

ارایش محور سه ـ سه

ارایش هم پیوستگی

ارایش ورسو

ارایش پوشش گیاهی

ارایش گیاهی

ارایشمندی

ارایشی

ارایه شناسی

ارایه پرداز

ارایه کار

ارایه گر

ارایه گری

ارایۀ اکوستیکی

ارایۀ برواره

ارایۀ بهنجار

ارایۀ بیانی

ارایۀ زنده

واژه های حرف "ا" - فرهنگستان زبان و ادب