فرهنگستان زبان و ادب

<hr> مترادف اقدام : رفتار، عمل، مبادرت <hr> برابر پارسی : دست بکار شدن، انجام دادن، دست زدن، کار

مترادف اقدام : رفتار، عمل، مبادرت برابر پارسی : دست بکار شدن، انجام دادن، دست زدن، کار

اقدام

اقدام اصلاحی

اقدام انسدادی

اقدام به برخوانی

اقدام به تماس

اقدام به دسترسی

اقدام شکل دهنده

اقدام پیش دستانه

اقدام پیشگیرانه

اقدام گزینشی

اقدامات استتاری

اقدامات ترمیمی

اقدامات حفاظت پرتوی

اقدامات حفاظتی

اقدامات ضد فرماندهی و نظارت و ارتباطات

اقدامات ضدفونا

اقدامات واپایشی

اقسام کلمه

<hr> برابر پارسی : ( آقطی ) پَلَم، درختِ بیل

برابر پارسی : ( آقطی ) پَلَم، درختِ بیل

اقطی

اقطیان

اقلام اماده

اقلام تقریبی

اقلام حیاتی

اقلام رقابتی صورت غذا

اقلام رقابتی منو

اقلام شاخص

اقلیت اجتماعی

<hr> مترادف اقلیم : هوا، بوم وبر، حوزه، زمین، سرزمین، کشور، مرزوبوم، مملکت، ولایت <hr> برابر پارسی : کشور، سرزمین، مرزوبوم، آب وهوا

مترادف اقلیم : هوا، بوم وبر، حوزه، زمین، سرزمین، کشور، مرزوبوم، مملکت، ولایت برابر پارسی : کشور، سرزمین، مرزوبوم، آب وهوا

اقلیم

اقلیم ایند

اقلیم حریق زا

اقلیم خاک

اقلیم درمانی

اقلیم زمین

اقلیم شناسی

اقلیم قاره ای

اقلیم مصنوعی

اقلیم نگاری

اقلیم پیرایخساری

اقلیم کلاهک یخی

اقلیم یخ بندان

اقلیم یخ بندان دائمی

اقیانوس پیما

الاد

<hr> مترادف الاله : ( آلاله ) شقایق، لاله

مترادف الاله : ( آلاله ) شقایق، لاله

الاله

الاله ایان

الاله سانان

<hr> مترادف الایش : ( آلایش ) ذمیمه، فجور، فسق، ناپاکی، آلودگی، آمیختگی، غل وغش

مترادف الایش : ( آلایش ) ذمیمه، فجور، فسق، ناپاکی، آلودگی، آمیختگی، غل وغش

الایش

الایش زدایی

واژه های حرف "ا" - فرهنگستان زبان و ادب