فرهنگستان زبان و ادب

تاوایی

<hr> مترادف تاول : آبله، آماس، برآمدگی

مترادف تاول : آبله، آماس، برآمدگی

تاول

تاول دار

تاول زدگی

تاول زدگی هیدروژنی

تاول فلز

تاولچه دار

تاون

تاوه

تاوه ساز

تاوه های غلتکی افقی

تاوه های نوک بال

تاوۀ غلتکی

تاوۀ قطبی

تاوۀ پیراقطبی

تاپ تاپ

تاچ

تاکسی یارانه ای

<hr> مترادف تاکید : ( تأکید ) ابرام، اصرار، اصرارورزی، پافشاری، پیله، سماجت، تصریح، سفارش، استوار کردن، مؤکدساختن، محکم کاری، استوارسازی | ابرام، اصرار، اصرارورزی، پافشاری، پیله، سماجت، تصریح، سفارش، استوار کردن، موکد ساختن، محکم کاری، استوارسازی <hr> برابر پارسی : ( تأکید ) پا فشاری، پا بر جایی، سفارش | پافشاری، پا فشاری، سفارش

مترادف تاکید : ( تأکید ) ابرام، اصرار، اصرارورزی، پافشاری، پیله، سماجت، تصریح، سفارش، استوار کردن، مؤکدساختن، محکم کاری، استوارسازی | ابرام، اصرار، اصرارورزی، پافشاری، پیله، سماجت، تصریح، سفارش، استوار کردن، موکد ساختن، محکم کاری، استوارسازی برابر پارسی : ( تأکید ) پا فشاری، پا بر جایی، سفارش | پافش

تاکید

تاکید شدتی

تاکید نغمه ای

تاکیددار

تاکیدگذاری

تاگ

تاگ سازی

تاگ سازی شده

تای وردایست

<hr> مترادف تایر : حلقه لاستیک، طایر، لاستیک چرخ <hr> متضاد تایر : رنگ

مترادف تایر : حلقه لاستیک، طایر، لاستیک چرخ متضاد تایر : رنگ

تایر

تایر اصل

تایر اقتصادی

تایر باتویی

تایر بادی

تایر بارمتعارف

تایر باری

تایر تابستانی

تایر تعمیری

تایر توپر

تایر جابازکرده

تایر جایگزین

تایر خام

تایر خوابیده

تایر درجه دو

تایر دورسفید

تایر راه سازی

تایر زمستانی

تایر سبز

تایر سواری

تایر شعاعی

واژه های حرف "ت" - فرهنگستان زبان و ادب