فرهنگستان زبان و ادب

جزءواژگی

<hr> برابر پارسی : ریزگان

جزئیات

<hr> مترادف جزر : غیض، کش <hr> متضاد جزر : مد، واکش <hr> برابر پارسی : فرونشینی، آب بریدن، اوکار

مترادف جزر : غیض، کش متضاد جزر : مد، واکش برابر پارسی : فرونشینی، آب بریدن، اوکار

جزر

جزرکشند

جزیرۀ اتشفشانی

جزیرۀ استخوانی

جزیرۀ اقیانوسی

جزیرۀ سدی

جزیرۀ سنگی

جزیرۀ گرم باد

جزیرۀ گرما

جزیرۀ گرمای شهری

<hr> مترادف جست : پرش، جهش، خیز

مترادف جست : پرش، جهش، خیز

جست

جست اوری

جست بیشینه

جست تابستانه

جست ثانویه

جست زایی

جست ناکی

<hr> مترادف جست و جو : استفسار، بررسی، پژوهش، تجسس، تفتیش، تفحص، جستار، سراغ، طلب، کاوش، کنجکاوی، کندوکاو، وارسی

مترادف جست و جو : استفسار، بررسی، پژوهش، تجسس، تفتیش، تفحص، جستار، سراغ، طلب، کاوش، کنجکاوی، کندوکاو، وارسی

جست و جو

جست وجو و نجات

<hr> مترادف جست وجوگر : پژوهنده، متتبع، متجسس، متفحص

مترادف جست وجوگر : پژوهنده، متتبع، متجسس، متفحص

جست وجوگر

جست وجوگر حرارتی

جست وجوگر فروسرخ

جست وجوگر لیزری

جست ورز

جست ورزی

جست پیچند

جستانه

جستانک

جستی

جسم افتان

جسم تابشی

جسم زرد

جسم سفید

جسم سیاه

جسم مژگانی

جسم نگری

جسم پایه

جسم کشسان

جسم گنجیده

جسنریان

جشنوارۀ فیلم

جعبه اب بندی سکان

جعبه ابزار

جعبه بال

جعبه خازن

جعبه داشبورد

واژه های حرف "ج" - فرهنگستان زبان و ادب