فرهنگستان زبان و ادب

حس انگیخته

حس اگاهی

حس توطن

حس یافت

<hr> مترادف حساب : آمار، شمارش، شماره، شمار، اندازه، تعداد، حد، عده، سیاهه، بیلان، محاسبه، شمردن، ریاضی، بدهی، قرض ، صورت حساب، تخمین، برآورد، قیامت، رستاخیز، دلیل، منطق، درست، صحیح، انگیزه، سبب، جهت <hr> متضاد حساب : طلب، بستان کاری <hr> برابر پارسی : شمارش، رایشگری، شمار، شمارشگری

مترادف حساب : آمار، شمارش، شماره، شمار، اندازه، تعداد، حد، عده، سیاهه، بیلان، محاسبه، شمردن، ریاضی، بدهی، قرض ، صورت حساب، تخمین، برآورد، قیامت، رستاخیز، دلیل، منطق، درست، صحیح، انگیزه، سبب، جهت متضاد حساب : طلب، بستان کاری برابر پارسی : شمارش، رایشگری، شمار، شمارشگری

حساب

حساب اقماری گردشگری

حساب انتگرال

حساب دیفرانسیل

حساب ر بایی

حساب مانده ها

حساب وردش ها

حساب گاه

حسابان

حسابداشت غذایی

حسابرس شب

<hr> مترادف حسادت : حسد، حسدورزی، رشک، رشکینی، غبطه <hr> برابر پارسی : رشک، تنگ چشمی

مترادف حسادت : حسد، حسدورزی، رشک، رشکینی، غبطه برابر پارسی : رشک، تنگ چشمی

حسادت

حساس به ابی

حساس به سبز

حساس به سرخ

حساس سازی

حساس شدگی

حساس شدگی رفتاری

حساس شدگی فولاد زنگ نزن

<hr> مترادف حساسیت : زودرنجی، نازک دلی، نازک طبعی، نازک مشربی، نازک منشی ، آلرژی <hr> متضاد حساسیت : بی تفاوتی <hr> برابر پارسی : سُهندگی، انگیزش، سترسایی، سهندگی

مترادف حساسیت : زودرنجی، نازک دلی، نازک طبعی، نازک مشربی، نازک منشی ، آلرژی متضاد حساسیت : بی تفاوتی برابر پارسی : سُهندگی، انگیزش، سترسایی، سهندگی

حساسیت

حساسیت به وضعیت اولیه

حساسیت تراز

حساسیت جنسیتی

حساسیت زای غذایی

حساسیت زدایی

حساسیت سنج

حساسیت سنجی

حساسیت غذایی

حساسیت منظر

<hr> برابر پارسی : پرواسنده | دریافتگر، دریابنده، دریابشگر، پرواسنده

برابر پارسی : پرواسنده | دریافتگر، دریابنده، دریابشگر، پرواسنده

واژه های حرف "ح" - فرهنگستان زبان و ادب