فرهنگستان زبان و ادب

حملۀ فرددرمیان

حملۀ فعال

حملۀ فقط با متن رمز

حملۀ لغزشی

حملۀ مرکب

حملۀ نقطه ثابتی

حملۀ هالیدی

حملۀ هیدروژنی

حملۀ هیدروژنی دمابالا

حملۀ واژه نامه ای

حملۀ واگشتی

حملۀ واگشتی قاپ

حملۀ پیش دستانه

حملۀ کلید مرتبط

حملۀ کلیدمرتبط معلوم

حملۀ کلیدمرتبط منتخب

حملۀ کوبشی

<hr> برابر پارسی : برناک، سرخینه، یرنا

برابر پارسی : برناک، سرخینه، یرنا

حنا

حنائیان

حنجره ای

حنجره فلجی

<hr> برابر پارسی : مَشیانه

حوا

حواس پرت کن

<hr> مترادف حواس پرتی : پریشان حواسی، خرفتی، گیجی، منگی ، عدم تمرکز، بی حواسی <hr> متضاد حواس پرتی : حواس جمعی

مترادف حواس پرتی : پریشان حواسی، خرفتی، گیجی، منگی ، عدم تمرکز، بی حواسی متضاد حواس پرتی : حواس جمعی

حواس پرتی

حواصیل اراستۀ سفید حقیقی

حواصیل ارغوانی حقیقی

حواصیلی شکم حنایی

حواصیلی ماداگاسکاری

حواصیلیان

حوالۀ بلیت

حوالۀ پستی

<hr> مترادف حوت : سمک، ماهی، نون، اسفندماه

مترادف حوت : سمک، ماهی، نون، اسفندماه

حوت

حوت جنوبی

<hr> مترادف حوزه : اقلیم، حیطه، قلمرو، ناحیه، اداره، دایره، مرکز، مقر، جانب، سمت، سو، طرف، مدرسه، مدرسه علمیه، مکتب <hr> برابر پارسی : برزن، بخش، کوی، گرداگرد، برخ، پهنه، دامنه، زمینه، گستره

مترادف حوزه : اقلیم، حیطه، قلمرو، ناحیه، اداره، دایره، مرکز، مقر، جانب، سمت، سو، طرف، مدرسه، مدرسه علمیه، مکتب برابر پارسی : برزن، بخش، کوی، گرداگرد، برخ، پهنه، دامنه، زمینه، گستره

واژه های حرف "ح" - فرهنگستان زبان و ادب