سرامیک مهندسی

سرامیک های اپتیکی

سرامیک پیشرفته

سراویز بال

<hr> مترادف سراچه : اندرون، درون، خلوتخانه، سرا، سوئیت، دنیا، جهان

مترادف سراچه : اندرون، درون، خلوتخانه، سرا، سوئیت، دنیا، جهان

سراچه

سراچه مهمان خانه

سراچه هتل

سراچۀ خانوادگی

سراچۀ دوسطحه

سراچۀ مجلل

سراچۀ پذیرایی

سراچۀ کاری

سراچۀ کوچک

سرای غذا

<hr> مترادف سرایت : اشاعه، انتقال، تراوش، پخش، رخنه، شیوع، عدوی، نشر، نفوذ، واگیری <hr> برابر پارسی : واگیری، همه گیری

مترادف سرایت : اشاعه، انتقال، تراوش، پخش، رخنه، شیوع، عدوی، نشر، نفوذ، واگیری برابر پارسی : واگیری، همه گیری

سرایت

سرایت پذیر

<hr> مترادف سرایش : سرودن، سرایندگی، نغمه، سرود

مترادف سرایش : سرودن، سرایندگی، نغمه، سرود

سرایش

سرایند بستک

<hr> مترادف سرایه : پاویون

سرایه

سرب

سرباره

سربارپروازی

سربرق کار

سربرنامه

سربند

سربندی

سربندی بادبان ساز

سربندی دوخته

سربندی ساده

سربندی غربی

سربندی فرنگی

سربهاری

سرتابستانی

<hr> مترادف سرتیر : فوری، بلافاصله، فور

مترادف سرتیر : فوری، بلافاصله، فور

سرتیر

سرجنگلبان

سرجنگلدار

<hr> مترادف سرحد : ثغر، حد، کرانه، مرز، ناحیه، سردسیر، ییلاق <hr> متضاد سرحد : گرمسیر، قشلاق <hr> برابر پارسی : مرز، کرانه

مترادف سرحد : ثغر، حد، کرانه، مرز، ناحیه، سردسیر، ییلاق متضاد سرحد : گرمسیر، قشلاق برابر پارسی : مرز، کرانه

سرحد

سرخ بی هنجاری

سرخ درد

سرخ شده

سرخ غش

سرخ غش خدمه

سرخ غش خلبان

سرخ لایه ها

سرخ هاله

سرخ پوست

سرخ چشمی

<hr> مترادف سرخ کردن : به رنگ سرخ درآوردن، تفت دادن، برشته کردن

مترادف سرخ کردن : به رنگ سرخ درآوردن، تفت دادن، برشته کردن

واژه های حرف "س" - فرهنگستان زبان و ادب