فرهنگستان زبان و ادب

شدامد

<hr> مترادف شدت : تشدد، تندی، حدت، درشتی، سختی، سورت، صلابت، ضراء، عذاب، قوت، نجدت، نکراء، بسیاری، فراوانی، کثرت <hr> متضاد شدت : لطف <hr> برابر پارسی : تندی، سختی

مترادف شدت : تشدد، تندی، حدت، درشتی، سختی، سورت، صلابت، ضراء، عذاب، قوت، نجدت، نکراء، بسیاری، فراوانی، کثرت متضاد شدت : لطف برابر پارسی : تندی، سختی

شدت

شدت اشباع

شدت افزای تصویر

شدت اکوستیکی

شدت تابش

شدت زمین لرزه

شدت عمل پلیس

شدت فرسایش

شدت مغناطش

شدت میدان

شدت میدان الکتریکی

شدت میدان الکتریکی جو

شدت میدان وادارندگی

شدت وری

شدت گردشگری

شدت یخ زنی

شراب سیب

شرابه ای

<hr> مترادف شراره : آبژ، اخگر، جرقه، شرار، شرر، شعله، لهیب <hr> برابر پارسی : اخگر، زبانه آتش، آتش پاره

مترادف شراره : آبژ، اخگر، جرقه، شرار، شرر، شعله، لهیب برابر پارسی : اخگر، زبانه آتش، آتش پاره

شراره

شراره زنی

شرایط بی اکسیژنی

شرایط تنظیم

شرایط حریق

شرایط رای دهندگان

شرایط رای دهی

شرایط زمینه

شرایط لغو

شرایط محلی ساختگاه

شرایط محیطی حریق

<hr> مترادف شربت : آشامیدنی، جلاب، مشروب، معجون، نوشیدنی <hr> برابر پارسی : دوشاب، شکرآبه، شهدآبه، نوشابه

مترادف شربت : آشامیدنی، جلاب، مشروب، معجون، نوشیدنی برابر پارسی : دوشاب، شکرآبه، شهدآبه، نوشابه

شربت

شربت افرا

شربت ذرت

شربت نشاسته

شربت گلوکوز

شربتی سازی

<hr> مترادف شرح حال : اتوبیوگرافی، بیوگرافی، حسب حال، سرگذشت <hr> برابر پارسی : سرگذشت

مترادف شرح حال : اتوبیوگرافی، بیوگرافی، حسب حال، سرگذشت برابر پارسی : سرگذشت

واژه های حرف "ش" - فرهنگستان زبان و ادب