فرهنگستان زبان و ادب

مورمور کوکائینی

مورگرده افشانی

موز

<hr> مترادف موزه : پای افزار، پای پوش، کفش، چکمه، نمایشگاه آثار تاریخی، هنری و <hr> برابر پارسی : دیرینکده، گنج خانه، گنجینه، نمایشگاه

مترادف موزه : پای افزار، پای پوش، کفش، چکمه، نمایشگاه آثار تاریخی، هنری و برابر پارسی : دیرینکده، گنج خانه، گنجینه، نمایشگاه

موزه

<hr> مترادف موزون : آهنگین، خوش آهنگ، خوش نوا، هم آهنگ، متناسب، سجع، سنجیده، وزن شده <hr> متضاد موزون : ناموزون، ناسنجیده، نسنجیده <hr> برابر پارسی : آهنگین، سنجیده

مترادف موزون : آهنگین، خوش آهنگ، خوش نوا، هم آهنگ، متناسب، سجع، سنجیده، وزن شده متضاد موزون : ناموزون، ناسنجیده، نسنجیده برابر پارسی : آهنگین، سنجیده

موزون

موزیان

<hr> مترادف موسسه : اداره، بنگاه، بنیاد، دایره، سازمان، نهاد <hr> برابر پارسی : بنیاد، نهاد، سازمان، بنگاه

مترادف موسسه : اداره، بنگاه، بنیاد، دایره، سازمان، نهاد برابر پارسی : بنیاد، نهاد، سازمان، بنگاه

موسسه

موسم یخ کاست

<hr> مترادف موسیقی : خنیا، مزغان، مزقان، موزیک، نوا، نواشناسی <hr> برابر پارسی : خنیا، خُنیا، خنیاک، نوا

مترادف موسیقی : خنیا، مزغان، مزقان، موزیک، نوا، نواشناسی برابر پارسی : خنیا، خُنیا، خنیاک، نوا

موسیقی

موسیقی اتفاقی

موسیقی اماده

موسیقی انتزاعی

موسیقی اوازی

موسیقی ترتیبی

موسیقی تنال

<hr> مترادف موسیقی دان : خنیاگر، رامشگر، مطرب، موزیسین، موسیقی شناس، نوازنده <hr> برابر پارسی : خُنیاگر، خنیاگر، نوازنده | خنیاگر

مترادف موسیقی دان : خنیاگر، رامشگر، مطرب، موزیسین، موسیقی شناس، نوازنده برابر پارسی : خُنیاگر، خنیاگر، نوازنده | خنیاگر

موسیقی دان

موسیقی درمانگر

موسیقی درمانی

موسیقی دوازده نغمه ای

موسیقی دورۀ کلاسیک

موسیقی سازی

موسیقی شناس

موسیقی شناسی

موسیقی متن ابداعی

موسیقی محض

موسیقی مردم پسند

موسیقی مردمی

موسیقی مقامی

موسیقی پاپ

موسیقی کلاسیک

موسیقی گردی

موش انباشت

<hr> مترادف موشک : پرتابه

موشک

موشک ازاد

موشک تهاجمی پرسه زن

موشک دورایست

موشک دوش پرتاب

موشک رخنه گر

موشک سطح رو

موشک ضدرادار

موشک ضدرادار سریع

موشک فریب

موشک هدایت شونده

موشک پرتابشی بینابرد

موشک پرتابشی زیردریایی

موشک پرتابشی قاره پیما

موشک پرتابشی میان برد

موشک پرتابشی کوتاه برد

واژه های حرف "م" - فرهنگستان زبان و ادب