فرهنگستان زبان و ادب

ناظر ازادی مشروط

ناظر اشپزخانه

ناظر انتخابات

ناظر بارگیری

ناظر لباس

ناظر پرتاب

ناظر پرش

ناظر پس تولید

<hr> مترادف ناف : بطن، نافه، مرکز، وسط

مترادف ناف : بطن، نافه، مرکز، وسط

ناف

نافرجامی

نافلز

<hr> مترادف نافه : مشکدان

نافه

نافه بر

<hr> مترادف ناقص : آهمند، عیبناک، معیوب، ویدا، غیرکامل، کم، ناتمام، نارسا <hr> متضاد ناقص : کامل <hr> برابر پارسی : نارسا، نیمه کاره، ناآزموده، کم، کاستی مند

مترادف ناقص : آهمند، عیبناک، معیوب، ویدا، غیرکامل، کم، ناتمام، نارسا متضاد ناقص : کامل برابر پارسی : نارسا، نیمه کاره، ناآزموده، کم، کاستی مند

ناقص

ناقص افزار

<hr> مترادف ناقل : راوی، مورخ، نقال، ساری، منتقل کننده، حامل <hr> برابر پارسی : بازگو کننده، داستان گو، برگرداننده

مترادف ناقل : راوی، مورخ، نقال، ساری، منتقل کننده، حامل برابر پارسی : بازگو کننده، داستان گو، برگرداننده

ناقل

ناقل بیانی

ناقل دام اندازی بیانه

ناقل دنا

ناقل دوکارکردی

ناقل زیستی

ناقل مکانیکی

ناقهرمان

ناقوس لوله ای

نام اوا

نام تنالگانی

نام دامنه

نام سنگ

نام عمومی

<hr> مترادف نام نویسی : ثبت نام

مترادف نام نویسی : ثبت نام

نام نویسی

نام نویسی رای دهندگان

نام کاربر

نامتعادلی پیوستگی زاد

نامتقارنی اطلاعاتی

نامحورسو

<hr> مترادف نامزد : کاندیدا، کاندید، تعیین، منظور، نام برده، نامویه، مسمی

مترادف نامزد : کاندیدا، کاندید، تعیین، منظور، نام برده، نامویه، مسمی

واژه های حرف "ن" - فرهنگستان زبان و ادب