فرهنگستان زبان و ادب

چسب اب پایه

چسب الکل سنج

چسب اکنه

چسب بسته بندی

چسب رنگ

چسب رگ تود

چسب مشامی

چسب نشاسته پایه

چسب نواری

چسب پروتئین پایه

چسب پیوند

چسب کاغذ

چسبانه

چسبانه کار

چسبانه کاری

چسباک

<hr> مترادف چسبناک : چسبنده، لزج

مترادف چسبناک : چسبنده، لزج

چسبناک

چسبناکی

چسبندگی

چسبک

چسبینه

چشالو

<hr> مترادف چشم : دیده، عین، دید، رویت، نظر، نگاه، امید، انتظار، توقع، عزیز، گرامی، چشم زخم، حدقه

مترادف چشم : دیده، عین، دید، رویت، نظر، نگاه، امید، انتظار، توقع، عزیز، گرامی، چشم زخم، حدقه

چشم

چشم اماس تابشی

<hr> مترادف چشم انداز : افق، دورنما، منظر، منظره، نما

مترادف چشم انداز : افق، دورنما، منظر، منظره، نما

چشم انداز

چشم انداز اشتراک اطلاعات

چشم انداز مشارکت اطلاعاتی

چشم انداز مشترک

چشم اندازسازی

چشم ببری

چشم بسته گردی

چشم توفان

چشم خال

چشم دیواره

چشم فلج

چشم فلجی

چشم فلجی بخشی

چشم فلجی درونی

چشم فلجی کلی

چشم همتاسازی

چشم پارگی

چشم گربه ای

چشم گوشه

چشم گوشه ای

چشم گوشه کافت

<hr> مترادف چشمه : آب جای، افراس، سلسبیل، عین، کوثر، ینبوع، اصل، مبدا، منبع، منشا، سوراخ ریز، منفذ، مایه، نوع، قسم، نمونه، دهانه، سوراخ، معدن

مترادف چشمه : آب جای، افراس، سلسبیل، عین، کوثر، ینبوع، اصل، مبدا، منبع، منشا، سوراخ ریز، منفذ، مایه، نوع، قسم، نمونه، دهانه، سوراخ، معدن

چشمه

چشمه گاه

<hr> مترادف چشمک : اشاره با گوشه چشم، اشارت نظربازانه، ایما، نظربازی، کورسو

مترادف چشمک : اشاره با گوشه چشم، اشارت نظربازانه، ایما، نظربازی، کورسو

چشمک

واژه های حرف "چ" - فرهنگستان زبان و ادب