فرهنگستان زبان و ادب

کلاهک پروانه

کلاهک گذاری

کلاهک یخی

کلب اصغر

کلب اکبر

<hr> مترادف کلبه : آشیان، آلونک، زاغه، عریش، کاشانه، کوخ، کومه، لانه <hr> متضاد کلبه : صرح، قصر، کاخ

مترادف کلبه : آشیان، آلونک، زاغه، عریش، کاشانه، کوخ، کومه، لانه متضاد کلبه : صرح، قصر، کاخ

کلبه

کلبه دار

کلبه مهمانخانۀ کوهستانی

کلبه هتل کوهستانی

کلبۀ ساحلی

کلبۀ کوهستانی

کلر باقی مانده

کلر باقی ماندۀ ازاد

کلر باقی ماندۀ ترکیبی

کلر دردسترس

کلرخواهی

کلردار شدن

کلردار کردن

کلرزدایی

کلرزنی

کلرزنی تا نقطۀ شکست

کلرینگی

کلسترول غذا

کلسیت شفاف بلور

کلش

کلش رو

کلف

کلم

کلم سانان

کلمیان

کلنگ دستی زیرکوب

کلنگ زیرکوب

کلوئید حفاظتی

کلوخه

کلوخگی

کلون بارگنج

کلوچک

کلپوره

کلپورۀ پراذین

<hr> مترادف کلک : جهاز، زورق، قایق، کرجی، حقه، حقه بازی، گول، حقه باز، نیرنگ باز، بوف، بوم، جغد، غوزه، شوم، نامیمون، نامبارک، آدر، نشتر، نیشتر، پیزر، دردسر، صداع | خامه، قلم، نی

مترادف کلک : جهاز، زورق، قایق، کرجی، حقه، حقه بازی، گول، حقه باز، نیرنگ باز، بوف، بوم، جغد، غوزه، شوم، نامیمون، نامبارک، آدر، نشتر، نیشتر، پیزر، دردسر، صداع | خامه، قلم، نی

کلک

کلک باز

کلک رانی

کلک رانی در اب های خروشان

کلک زدن

کلک زن

<hr> مترادف کلیات : اصول، مبادی، مجموعه <hr> متضاد کلیات : جزئیات <hr> برابر پارسی : دیوان، مهینگان

مترادف کلیات : اصول، مبادی، مجموعه متضاد کلیات : جزئیات برابر پارسی : دیوان، مهینگان

کلیات

<hr> مترادف کلید : سوئیچ، مفتاح، مقلاد، پاسخنامه، راه حل <hr> متضاد کلید : قفل <hr> برابر پارسی : بندگشا

مترادف کلید : سوئیچ، مفتاح، مقلاد، پاسخنامه، راه حل متضاد کلید : قفل برابر پارسی : بندگشا

کلید

کلید Q

واژه های حرف "ک" - فرهنگستان زبان و ادب