گویش مازنی

تهال

تهتیک

تهجا

تهرون شاهکلا

تهلم

تهلن

تهلن هاکردن

تهلن – هاکردن

تهم

تهم بزوئن

تهمتن کلا

تهمه

تهن

تهن نون

تهنه

تهنه زل

تهنه مار

تهنه – زل

<hr> مترادف تهور : بی باکی، بی پروایی، جرئت، جسارت، سرنترسی، دلاوری، دلیری <hr> متضاد تهور : جبن <hr> برابر پارسی : بیباکی، نترسی، بی پروایی

مترادف تهور : بی باکی، بی پروایی، جرئت، جسارت، سرنترسی، دلاوری، دلیری متضاد تهور : جبن برابر پارسی : بیباکی، نترسی، بی پروایی

تهور

<hr> مترادف تو : اندرون، داخل، در، درون ، پرده، لایه، رشته، لا <hr> متضاد تو : برون، خارج

مترادف تو : اندرون، داخل، در، درون ، پرده، لایه، رشته، لا متضاد تو : برون، خارج

تو

تو بزه

تو بن

تو بند

تو به تو هاکردن

تو بی یاردن

تو بیاردن

تو تندی

تو دونک

تو ر داشتن

تو سون

تو لارام

تو ننو

تو هاکردن

تو هدائن

تو هر

تو هردمه

تو هکردن

تو ور داشتن

تو پلیچ

تو کش

تو کش کاردن

تو کل

تو کنو کله

تو کومونگ

توئر دم

توئن

توا

<hr> مترادف توابع : متعلقات، وابسته ها، حومه ها، اطراف، پیروان، چاکران، پی آمدها، نتایج، تابع ها <hr> برابر پارسی : بخش ها، پیروان، فرمانبران

مترادف توابع : متعلقات، وابسته ها، حومه ها، اطراف، پیروان، چاکران، پی آمدها، نتایج، تابع ها برابر پارسی : بخش ها، پیروان، فرمانبران

توابع

واژه های حرف "ت" - گویش مازنی