گویش مازنی

توکش توکش

<hr> مترادف توکل : اعتماد، پشتگرمی، تسلیم، به دیگری اعتماد کردن، تفویض کردن امر به خداوند ، کار خود به خداواگذاشتن، واگذاردن <hr> برابر پارسی : پشتگرمی، امید، امیدواری | ( توکّل ) پشتی داشتن

مترادف توکل : اعتماد، پشتگرمی، تسلیم، به دیگری اعتماد کردن، تفویض کردن امر به خداوند ، کار خود به خداواگذاشتن، واگذاردن برابر پارسی : پشتگرمی، امید، امیدواری | ( توکّل ) پشتی داشتن

توکل

توکلا

توکله

توکلوم

توکنا

توکنه

توکنو

توکنی

توکه

توکه توکه

توکونه

توکی

تویدره

تویر

توییر

<hr> مترادف تپ : بی قراری، اضطراب، ناآرامی، بی آرامی، تالاپ

مترادف تپ : بی قراری، اضطراب، ناآرامی، بی آرامی، تالاپ

تپ

تپ بزئن

تپ تپ

تپ تپ خمیر

تپ تپی

تپ تیپ

تپ جن

تپ لپ

تپ لپ هکردن

تپ مره

تپ موس

تپ و لپ هکاردن

تپ کایی

تپ – تپ خمیر

تپا

تپاتیپ

تپاس

تپخ

تپز

تپزی

تپس

<hr> مترادف تپش : تپیدن، پرش، ضربان، لرزش، نبض، ترس، واهمه، هراس، گرمی، حرارت، اضطراب، بی قراری، دلهره، خلجان

مترادف تپش : تپیدن، پرش، ضربان، لرزش، نبض، ترس، واهمه، هراس، گرمی، حرارت، اضطراب، بی قراری، دلهره، خلجان

تپش

<hr> مترادف تپق : گرفتگی زبان، زبان گرفتگی، لکنت ناگهانی، لکنت آنی، تته پته

مترادف تپق : گرفتگی زبان، زبان گرفتگی، لکنت ناگهانی، لکنت آنی، تته پته

تپق

تپلاس

تپلاغ

تپله

تپلو

تپلک

تپلیچ

<hr> مترادف تپه : پشته، تل، حدب، رش، کتل، کوهپایه، گردنه، نجد

مترادف تپه : پشته، تل، حدب، رش، کتل، کوهپایه، گردنه، نجد

تپه

تپه زا

تپه زیر کلا

واژه های حرف "ت" - گویش مازنی