گویش مازنی

جن گهره

جن گیر

جنازه چو

جناسم

جناغ

جنبل

جنبلی

جنت رودبار

جنجت

جنجر

جنجرانی

جنجری

<hr> مترادف جند : ارتش، خیل، سپاه، فوج، قشون، گند

مترادف جند : ارتش، خیل، سپاه، فوج، قشون، گند

جند

جندر پندر

جندغ

جندم

جنده رودبار

جندوزاری

جندونی

جندپری

جندک

جندکا

جندکاسره

جندکولی

جندیک

<hr> مترادف جنس : کالا، مال التجاره، متاع، تیره، سلسله، طایفه، قسم، نوع، سرشت، صنف، قبیل <hr> برابر پارسی : کالا، ژاد، گینه

مترادف جنس : کالا، مال التجاره، متاع، تیره، سلسله، طایفه، قسم، نوع، سرشت، صنف، قبیل برابر پارسی : کالا، ژاد، گینه

جنس

جنغ

جنم

جنم کا

جنه سرکو

جنه – سرکو

جنونی

جنک بپاتن

جنکی

<hr> مترادف جنگ : آرزم، آشوب، پرخاش، پیکار، تنازع، جدال، حرب، خصومت، رزم، ستیزه، غزا، غزوه، کارزار، کشمکش، مبارزه، مجادله، محاربه، مشاجره، مصاف، معرکه، مقاتله، منازعه، مواقعه، ناورد، نبرد، وغا، وقعت، وقعه | تذکره، دفتر، سفینه، کشکول، گلچین، مجموعه

مترادف جنگ : آرزم، آشوب، پرخاش، پیکار، تنازع، جدال، حرب، خصومت، رزم، ستیزه، غزا، غزوه، کارزار، کشمکش، مبارزه، مجادله، محاربه، مشاجره، مصاف، معرکه، مقاتله، منازعه، مواقعه، ناورد، نبرد، وغا، وقعت، وقعه | تذکره، دفتر، سفینه، کشکول، گلچین، مجموعه

واژه های حرف "ج" - گویش مازنی