گویش مازنی

میس قله

میست بازی

میستان

میسته

میسته بویین

میسته ممایی

میستی هکاردن

میسه

میسه قله هاکردن

میسگلی

میش

میش به تغ

میش بویین

میش تله

میش تک

میش خرما

میش غار

میش فیک

میش چشم

میشاک

میشت

میشکا با کله

میشگا گیرک

<hr> مترادف میل : آرزو، آهنگ، اشتیاق، التفات، انحراف، تلنگ، تمایل، توجه، حب، خواست، کام، خواهش، داعیه، رغبت، شهوت، علاقه، عنایت، قصد، گرایش، محبت، مشیت، نیت، هوس، هوی <hr> متضاد میل : بیزاری، نفرت <hr> برابر پارسی : خواست، خواسته، دستیابی، کام، کامک، کشش، گرای

مترادف میل : آرزو، آهنگ، اشتیاق، التفات، انحراف، تلنگ، تمایل، توجه، حب، خواست، کام، خواهش، داعیه، رغبت، شهوت، علاقه، عنایت، قصد، گرایش، محبت، مشیت، نیت، هوس، هوی متضاد میل : بیزاری، نفرت برابر پارسی : خواست، خواسته، دستیابی، کام، کامک، کشش، گرای

میل

میل بکشین

میل رادکان

میلا

میلادشت

میلاسر

میلس

میلسک

میلنه

میلنه بوردن

<hr> مترادف میله : مفتول

میله

میلی

میم

میم بویین

میم رغن هکاردن

میم مر

میم میم هکاردن

میم – رغن – هکاردن

میمایی راغون

میمن

<hr> مترادف مین : خمپاره، ماده منفجره کاشته شده درزمین

مترادف مین : خمپاره، ماده منفجره کاشته شده درزمین

واژه های حرف "م" - گویش مازنی