گویش مازنی

پش به پش

پش بوردن

پش بکشیین

پش بیمه

پش بیموئن

پش در پش

پش دمال

پش دکت

پش دکتن

پش دیم

پش رم

پش سر

پش سر تر

پش شر

پش غش

پش غم پی غم

پش لاون

پش مجمه

پش مجی

پش هاکردن

پش هاکن

پش ور

پش پش

پش پشتی دندن

پش پشو

پش پشو بوتن

پش پلی

پش کت

پش کتن

پش کتک

پش کتی

پش کتی ون

پش کردن

پش کشه

پش کلا

پش کلگی

پش کن

پش کیسه

پش گردن

پش – به – پش

پشامه

پشامه بیته

پشامه گیتن

<hr> مترادف پشت : پس، خلف، ظهر، عقب، ورا، بیرون، خارج، آنسو، اولاد، تبار، تخمه، دودمان، پشتیبان، حامی، کمک، معین، ملاذ، ملجا، یار، یاور، امرد، کونی، مخنث، مفعول، ملوط، هیز، پی، دنبال <hr> متضاد پشت : جلو، رو

مترادف پشت : پس، خلف، ظهر، عقب، ورا، بیرون، خارج، آنسو، اولاد، تبار، تخمه، دودمان، پشتیبان، حامی، کمک، معین، ملاذ، ملجا، یار، یاور، امرد، کونی، مخنث، مفعول، ملوط، هیز، پی، دنبال متضاد پشت : جلو، رو

واژه های حرف "پ" - گویش مازنی