گویش مازنی

پوش تپه

پوش لاک

پوشا

پوشاله

پوشاله زئن

پوشالی

پوشان

پوشانی

<hr> مترادف پوشه : پرونده، دوسیه، شمیز، لفافه

مترادف پوشه : پرونده، دوسیه، شمیز، لفافه

پوشه

پوشک

پوف

پوفه

<hr> مترادف پول : اسکناس، بودجه، پیسه، تنخواه، دست مایه، دینار، سرمایه، سکه، مبلغ، مسکوک، نقد، نقدینه، وجه، پل، جسر

مترادف پول : اسکناس، بودجه، پیسه، تنخواه، دست مایه، دینار، سرمایه، سکه، مبلغ، مسکوک، نقد، نقدینه، وجه، پل، جسر

پول

پول بنه بیشتن

پول درویش

پول سفید

پول سیا

پول وره

پول پول بویین

پول کلا

پول کیسه

پولاخ

<hr> مترادف پولاد : آهن، چدن، فولاد، شمشیر، گرز

مترادف پولاد : آهن، چدن، فولاد، شمشیر، گرز

پولاد

پولاد کو

پولاد کوه سر

پولادکوه سر

پولور

<hr> مترادف پولک : پول خرد، فلس، صحیفه، صفحه

مترادف پولک : پول خرد، فلس، صحیفه، صفحه

پولک

پولک را

پولک ویهیر

پولکی

پولکی بندن

پولکی شلوار

پوم دار

پونزه

پونچ

<hr> مترادف پوچ : بی اساس، بی بنیاد، بی فایده، بی معنی، بیهوده، پوک، تهی، چرند، خالی، صفر، کشکی، مزخرف، میان تهی، واهی، هجو، هیچ، یاوه

مترادف پوچ : بی اساس، بی بنیاد، بی فایده، بی معنی، بیهوده، پوک، تهی، چرند، خالی، صفر، کشکی، مزخرف، میان تهی، واهی، هجو، هیچ، یاوه

پوچ

پوچ اسب

پوچ مغز

پوچ کوت

پوچلی

پوچه

پوچه شال

پوچه مرغ

پوچوله

پوچین

<hr> مترادف پوک : پوچ، پوسیده، خالی، مجوف، میان تهی <hr> متضاد پوک : پر

مترادف پوک : پوچ، پوسیده، خالی، مجوف، میان تهی متضاد پوک : پر

پوک

پوک دکتن

واژه های حرف "پ" - گویش مازنی