گویش مازنی

پیش کل

پیش کل بز

پیش کله

پیش کن

پیش کنده

پیش کندی هکاردن

پیش کنی

پیش کوتی

پیش کوتی ون

پیش کوه

پیش گوزک

پیش –راشو

پیشا

پیشا بن

پیشا شار

پیشان

پیشان دم

پیشانی سرخی

پیشانی – سرخی

<hr> مترادف پیشباز : استقبال، پیشواز، پذیره <hr> متضاد پیشباز : بدرقه

مترادف پیشباز : استقبال، پیشواز، پذیره متضاد پیشباز : بدرقه

پیشباز

پیشت

<hr> مترادف پیشتر : فراتر، سابقاً، قبلاً، گذشته، ماقبل <hr> متضاد پیشتر : بعدتر

مترادف پیشتر : فراتر، سابقاً، قبلاً، گذشته، ماقبل متضاد پیشتر : بعدتر

پیشتر

پیشترک

پیشته

پیشتو

پیشتول

پیشتک

پیشتی

پیشتیک

پیشدار

<hr> مترادف پیشدستی : تقدم، سبقت، سبقت جویی

مترادف پیشدستی : تقدم، سبقت، سبقت جویی

پیشدستی

<hr> مترادف پیشرو : پرچمدار، پیشاهنگ، پیشتاز، پیشقدم، پیشگام، زعیم، طلیعه، مقدم

مترادف پیشرو : پرچمدار، پیشاهنگ، پیشتاز، پیشقدم، پیشگام، زعیم، طلیعه، مقدم

پیشرو

پیشنبور

پیشنو

پیشنی

پیشنی سل

<hr> مترادف پیشه : حرفه، شغل، صناعت، صنف، عمل، کار، کسب، مشغله، مکسب، منصب

مترادف پیشه : حرفه، شغل، صناعت، صنف، عمل، کار، کسب، مشغله، مکسب، منصب

پیشه

پیشه تیک

پیشه پیشه

پیشه کا

پیشه کیک

<hr> مترادف پیشواز : استقبال، پیشباز <hr> متضاد پیشواز : بدرقه

مترادف پیشواز : استقبال، پیشباز متضاد پیشواز : بدرقه

پیشواز

پیشونی بند

پیشک

پیشک پیرو

<hr> مترادف پیشکش : ارمغان، اهدا، تحفه، تعارف، تقدیم، تقدیمی، هدیه

مترادف پیشکش : ارمغان، اهدا، تحفه، تعارف، تقدیم، تقدیمی، هدیه

واژه های حرف "پ" - گویش مازنی