گویش مازنی

کلا کوزه به هم بخردن

کلا کیله

کلا گت گت

کلا گرده

کلا گردیک هدائن

کلا گوشی

کلاآشه

کلااشه

کلاب

کلاب سره

کلابتون

<hr> مترادف کلات : ارگ، بارو، حصار، قلعه، کلاته

مترادف کلات : ارگ، بارو، حصار، قلعه، کلاته

کلات

کلاتی

کلاج

کلاج بخک

کلاج بیک

کلاج خاسه

کلاج خاسک

کلاج په

کلاج کلی بنمائن

کلاجان

کلاجی خرس

کلاحسابه

کلاخ

کلار

کلار تپه

کلار دره

کلارجون

کلارسی

کلارودبار

کلارک

کلازمی

<hr> مترادف کلاس : پایه، دانشپایه، رده، رسته، صف، صنف، طبقه، اطاق درس، درجه، مرتبه <hr> برابر پارسی : آموزگاه، پایه، دانشپایه، رده، رسته

مترادف کلاس : پایه، دانشپایه، رده، رسته، صف، صنف، طبقه، اطاق درس، درجه، مرتبه برابر پارسی : آموزگاه، پایه، دانشپایه، رده، رسته

کلاس

کلاستی

کلاسر

کلاسنگ

کلاسنگ دره

<hr> مترادف کلاسه : رده بندی، طبقه بندی

مترادف کلاسه : رده بندی، طبقه بندی

کلاسه

کلاسو

<hr> مترادف کلاش : شارلاتان، قلاش، کلاهبردار، گوش بر

مترادف کلاش : شارلاتان، قلاش، کلاهبردار، گوش بر

کلاش

<hr> مترادف کلاغ : خرجل، زاغ، زغن، غراب

مترادف کلاغ : خرجل، زاغ، زغن، غراب

کلاغ

کلاغ دچین

کلاغ نشین

کلاغ هچیین

کلاغ چین

کلاغ گیر

<hr> مترادف کلافه : کلاف، گلوله نخ، مچاله، آشفته، بستوه، بستوهی، پریشان، گیج

مترادف کلافه : کلاف، گلوله نخ، مچاله، آشفته، بستوه، بستوهی، پریشان، گیج

کلافه

کلافه زن

واژه های حرف "ک" - گویش مازنی