فرهنگ اسم ها

الاتان

الار

الارا

الارز

الاروس

الاز

<hr> مترادف الاله : ( آلاله ) شقایق، لاله

مترادف الاله : ( آلاله ) شقایق، لاله

الاله

<hr> مترادف الان : اکنون، الحال، اینک، حال، حالا، حالیا <hr> برابر پارسی : اکنون، ایدر، این هنگام، اینگاه، هم اکنون، همین دم، همینگاه

مترادف الان : اکنون، الحال، اینک، حال، حالا، حالیا برابر پارسی : اکنون، ایدر، این هنگام، اینگاه، هم اکنون، همین دم، همینگاه

الان

الان قوا

الان گوا

الانا

الاهه

الاوه

الاگل

الای

الب

الب ارسلان

الب تکین

البا

البتگین

البرت

البرز

التای

التجا

<hr> مترادف التفات : اعتنا، پروا، تفقد، توجه، عنایت، لطف، مرحمت، مهربانی، میل، وقع <hr> برابر پارسی : مهرورزی

مترادف التفات : اعتنا، پروا، تفقد، توجه، عنایت، لطف، مرحمت، مهربانی، میل، وقع برابر پارسی : مهرورزی

التفات

التنای

<hr> برابر پارسی : ( آلتون ) زَر، زَرِ سُرخ، کنیزک

برابر پارسی : ( آلتون ) زَر، زَرِ سُرخ، کنیزک

التون

التون تاش

<hr> مترادف التیام : بهبود، بهبودی، تسکین، تشفی، شفا <hr> برابر پارسی : بهبودی یافتن، درمان

مترادف التیام : بهبود، بهبودی، تسکین، تشفی، شفا برابر پارسی : بهبودی یافتن، درمان

التیام

التین

التین ای

التین گلین

الحان

الدنیز

الدوز

الزا

السا

السان

السانا

السای

الشاد

الشن

<hr> مترادف الفت : آمیزش، انس، خو، خوگیری، موالفت، موانست <hr> برابر پارسی : همدمی، هم خویی، دوستی

مترادف الفت : آمیزش، انس، خو، خوگیری، موالفت، موانست برابر پارسی : همدمی، هم خویی، دوستی

واژه های حرف "ا" - فرهنگ اسم ها