صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ا" - واژه نامه بختیاریکا
اماده باران شدن اسمان
اماده باش دادن جنگی
اماده بهره برداری بودن
اماده بودن جهت سفر
اماده جفت گیری
اماده سفر یا رفتن شدن
اماده شدن
اماده شدن جهت جشن
اماده شده
اماده شلیک گلوله شدن
اماده کاری شدن
اماده کردن
امادگی
امادگی خود را نشان دادن
امادگی نشان دادن جهت جنگ
امادگی همه جانبه جهت کوچ
امادگی و تنظیم فیزیکی بیش از انجام به عمل جنسی
امادگی یافتن
اماس
امان بس
امان دادن
امان دهنده
امانت نداری
امانتداری نکردن در نقل واقعیت یا سخن
امبر
امبر سک
امبله
امبلوک
امتداد
امتداد جاده
امتداد دره
امتداد دره بطرف بالا
امتداد دره بطرف پایین
امتداد پایین دست
امتداد کناره رو
امتلای معده
امتناع کردن
امخته
امد
امد اویدن
امد و رفت
امد کردن
امداد
امداد کردن
امداد کن
امدادگر
امدن
امدنی
بیشتر