صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ب" - واژه نامه بختیاریکا
بپا خاستن
بپا کردن
بچ
بچرخ
بچلن
بچه بارو
بچه بازی
بچه بیلو
بچه خواهر
بچه دو
بچه ساوا
بچه میار
بچه ننه
بچه ها
بچه کوز
بچه کوچک
بچه گراز
بچه یا کره انداختن
بچکان
بژگه
بک
بک وابیدن
بکار
بکال
بکال مکال
بکته
بکر
بکرچریدن
بکش مدر
بکلو
بکه بکه
بکو
بگذار
بگذاشت بر
بگروس
بگریز
بگزار و بگیر
بگه
بی
بی اب
بی ابرو
بی اثر
بی احساس
بی اختیار
بی اختیار شدن
بی ادب
بی اراده
بی ارتباط
بیشتر