صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ح" - واژه نامه بختیاریکا
حق نا حق
حق همسایگی
حقه ونیرنگ
حقوق بگیر
حقیر
حل اختلاف
حل شدن
حل و فصل امور
حل کردن
حلاج
حلال
حلال اختلاف
حلالی
حلب
حلزون
حلق پینیدن
حلق کلاشه
حلقه
حلقوم
حلقوی
حلوائی
حلوایی که قبل از سال برای مردگان می پزند
حلول
حماسه
حماسه افریدن
حماسه ساز
حمال
حمام
حمام کردن
حمایت
حمایت نکردن
حمایت کردن
حمایت کردن از کسی
حمل
حمله
حمله جهت غلبه بر جسم
حمله کردن
حموله
حنابندو
حنجره
حنده زاری
حواس جمع
حواس جمع بودن
حواس معطوف شدن
حواس پرت
حواست باشه
حواست بهش باشه
حوته
بیشتر