صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "م" - واژه نامه بختیاریکا
مسته کردن
مسته کف کندن
مستی
مسخره
مسخره کردن
مسخره کننده
مسدود کردن
مسری
مسطح
مسلح به سلاح سرد
مسلح به سلاح گرم
مسلط
مسلط تام
مسمسک
مسموم
مسن
مسوسا
مسولیت نپذیرفتن
مسولیت پذیرفتن
مسکن
مسگه
مسیر خوردن
مسیر کوچ
مش
مش مرداسی
مش میوه
مشاجره
مشارکت نداشتن
مشاطه
مشاوره دادن
مشایعت کننده
مشت
مشت همراه با نیشکون
مشت گره کرده
مشت گره کرده فروکردن
مشتاق
مشتاق انجام اعمال جنسی
مشتاق شدن
مشتری کش
مشتعل
مشتعل شدن
مشتی
مشخص
مشخص شدن
مشروط کردن کاری
مشعل
مشعل دار
مشغول
بیشتر