صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "م" - واژه نامه بختیاریکا
مشغول بکاری بودن به ارامی
مشغول شدن
مشقت
مشناس کردن
مشه کردن
مشهور
مشورا
مشورت خواستن
مشوش
مشوق
مشک
مشک در
مشکدو
مشکدوغ
مشکل
مشکل اخلاقی داشتن
مشکل افریدن
مشکل انداختن
مشکل برای کسی ایجاد کردن
مشکل بشود
مشکل دار
مشکل داشتن در ادای بعضی از حروف از قبیل س
مشکل سخت و کثیف
مشکل پسند
مشکل گشا
مشکه
مشکوک
مشکوکردن
مصاحبه کردن
مصدوم
مصدوم شدن
مصر
مصرف دارویی داشتن
مصرف شدن
مصرف شده
مصطهلک کننده
مصلحت اندیش
مصنف
مصون سازی
مصیبت
مصیبت زده
مضحکه
مضطرب
مضطرب از هیجان
مضطرب بودن
مضمحل
مضمحل شدن
مطابق فرهنگ لری
بیشتر