صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "چ" - واژه نامه بختیاریکا
چسبنده
چسبیدن به کسی
چسبیده شدن
چست
چسنیدن
چسین
چشم
چشم ابی
چشم از حلقه دراومده
چشم اشوب
چشم امید داشتن
چشم انداختن
چشم انداز
چشم بادامی
چشم براه
چشم برداشتن
چشم بسته
چشم بند
چشم به راه
چشم به راه بودن
چشم به راه کمک
چشم جنباندن
چشم دریده
چشم دیدن هم را نداشتن
چشم زخم
چشم زدن
چشم زده
چشم سبز
چشم فشاندن
چشم قلوچ شدن و فک افتادن
چشم منحرف
چشم میزه
چشم هراس
چشم و دهن در رفتن
چشم و رو
چشم و همچشمی کردن
چشم ورقلمبیده
چشم چران
چشم کاو
چشم کاوی
چشم گاوی
چشمام
چشمان سیاه
چشمه
چشمه چو به کند
چشمک
چشمک زدن
چشمک زن
بیشتر