صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ک" - واژه نامه بختیاریکا
کسی شدن
کسی که از فرط چاقی اندام هایش انچنان نمایش نداشته باشد
کسی که به حیله دستش برای همه رو شده است
کسی که حرفش بدون هیچ گونه احتمالی به حقیقت می پیوند
کسی که عمل زشت و شنیع رساندن مردان و زنان روسپی را مدیریت می کند
کسیکه زادنش باعث مردن کس یا کسانی شود
کسیکه نمی ارزد ولی پر مدعاست
کش
کش به کش
کش رفتن
کش رفتن با رفاقت و سیاست
کش رو
کش و تر
کش و قوس
کش و کش
کش کش
کش کلا
کشار
کشال ران
کشاندن
کشاننده مشتری
کشاورز
کشاورزی
کشاورزی کردن زمین
کشت نمرده
کشتن
کشتن مانند سگ
کشتن و تنبیه سخت شدن
کشته شدن
کشته قضا
کشته مرده کردن
کشتی
کشسان
کشستن
کشف
کشمنی
کشنده
کشنیدن
کشور
کشک مایع
کشک پا
کشکل
کشکل ریغل
کشکهای ساییده شده
کشکور
کشکک پا
کشکی
کشیدن
بیشتر