انگلیسی به انگلیسی

cache memory

cache server

<hr> معنی : نزار، ضعیف البنیه، مبتلا بسوء هاضمه وضعف <hr> معانی دیگر : نزار، ضعیف البنیه، مبتلا بسوء هاضمه وضعف

معنی : نزار، ضعیف البنیه، مبتلا بسوء هاضمه وضعف معانی دیگر : نزار، ضعیف البنیه، مبتلا بسوء هاضمه وضعف

cachectic

<hr> گلدان مزین (cache pot هم می گویند)

گلدان مزین (cache pot هم می گویند)

cachepot

<hr> معنی : مهر، کاشه، خاصیت، کپسول <hr> معانی دیگر : هرگونه نشان یا حرکت یا گفتار حاکی از رضایت، (سند یا نامه ی رسمی) مهر، مهر و موم (رجوع شود به: letter de cachet)، (داروسازی) کپسول، پوشش دارو، (تمبر یادبود) نقش ویژه، خاتم، پهن

معنی : مهر، کاشه، خاصیت، کپسول معانی دیگر : هرگونه نشان یا حرکت یا گفتار حاکی از رضایت، (سند یا نامه ی رسمی) مهر، مهر و موم (رجوع شود به: letter de cachet)، (داروسازی) کپسول، پوشش دارو، (تمبر یادبود) نقش ویژه، خاتم، پهن

cachet

<hr> معنی : نزاری، سوء هاضمه، ضعف بنیه وعوارض ان، زردی صورت <hr> معانی دیگر : (پزشکی) نزاری (لاغری و ضعف معمولا به واسطه ی بیماری ممتد)، لاغری و ناتوانی، رنجوری (cachexy هم می گویند)، cachexy : طب ضعف بنیه وعوار­ ان

معنی : نزاری، سوء هاضمه، ضعف بنیه وعوارض ان، زردی صورت معانی دیگر : (پزشکی) نزاری (لاغری و ضعف معمولا به واسطه ی بیماری ممتد)، لاغری و ناتوانی، رنجوری (cachexy هم می گویند)، cachexy : طب ضعف بنیه وعوار­ ان

cachexia

<hr> معنی : نزاری، سوء هاضمه، ضعف بنیه وعوارض ان، زردی صورت <hr> معانی دیگر : فسادخون ومزاج

معنی : نزاری، سوء هاضمه، ضعف بنیه وعوارض ان، زردی صورت معانی دیگر : فسادخون ومزاج

cachexy

<hr> کر و کر خندیدن، هر هر خندیدن، با صدای بلند یا زیاده خندیدن، قاه قاه خندیدن، در خنده افراط کردن

کر و کر خندیدن، هر هر خندیدن، با صدای بلند یا زیاده خندیدن، قاه قاه خندیدن، در خنده افراط کردن

cachinnate

<hr> معنی : قاه قاه خنده <hr> معانی دیگر : قاه قاه خنده

معنی : قاه قاه خنده معانی دیگر : قاه قاه خنده

cachinnation

cachinnatory

cachou

<hr> (اسپانیا) رقص آندلسی، موسیقی کاچوچا

(اسپانیا) رقص آندلسی، موسیقی کاچوچا

cachucha

<hr> (امریکای لاتین) سر قبیله ی سرخپوستان، (امریکای لاتین و اسپانیا) رهبر سیاسی محل، خان

(امریکای لاتین) سر قبیله ی سرخپوستان، (امریکای لاتین و اسپانیا) رهبر سیاسی محل، خان

cacique

cack

<hr> (انگلیس - عامیانه) چپ دست، دست و پا چلفتی

(انگلیس - عامیانه) چپ دست، دست و پا چلفتی

cackhanded

cackhander

<hr> معنی : هرزه درایی، غدغد، وراجی، صدای مرغ در حالت تخم گذاری، قات قات کردن <hr> معانی دیگر : صدای مرغ در آوردن، قدقد کردن، قیق کردن، قه قه خندیدن، قهقهه زدن، (مثل مرغ کرچ) قات قات کردن، بلند بلند حرف زدن، قاه قاه، حرف مفت، چرند، شلمک، صدای مره درحالت تخم گذاری، غدغد مثل غاز

معنی : هرزه درایی، غدغد، وراجی، صدای مرغ در حالت تخم گذاری، قات قات کردن معانی دیگر : صدای مرغ در آوردن، قدقد کردن، قیق کردن، قه قه خندیدن، قهقهه زدن، (مثل مرغ کرچ) قات قات کردن، بلند بلند حرف زدن، قاه قاه، حرف مفت، چرند، شلمک، صدای مره درحالت تخم گذاری، غدغد مثل غاز

cackle

cackler

cacodaemonia

<hr> روح پلید، شیطان، دیو، کابوس

روح پلید، شیطان، دیو، کابوس

cacodemon

cacodemonia

<hr> (شیمی) کاکودیل (بنیان as(ch3)2 که حاوی آرسنیک و متیل است)

(شیمی) کاکودیل (بنیان as(ch3)2 که حاوی آرسنیک و متیل است)

cacodyl

cacodylate

cacodylic

<hr> اشتیاق مفرط (نسبت به انجام کاری)، جنون، شیدایی، آرزوانه

اشتیاق مفرط (نسبت به انجام کاری)، جنون، شیدایی، آرزوانه

cacoethes

cacogenic

<hr> رشته ای از علم درباره فساد و خرابی نژاد

رشته ای از علم درباره فساد و خرابی نژاد

cacogenics

<hr> بدچیزنویس، بدخط، بداملاء

بدچیزنویس، بدخط، بداملاء

cacographer

<hr> خط بد، بد خطی، دژ نگاری، املاء غلط

خط بد، بد خطی، دژ نگاری، املاء غلط

cacography

cacology

<hr> (جانورشناسی) کاکومیستل (گوشتخوار باریک اندام و دم بلندی به نام لاتین bassariscus astutus - بومی مکزیک و جنوب غرب ایالات متحده) (cacomixle هم می گویند)

(جانورشناسی) کاکومیستل (گوشتخوار باریک اندام و دم بلندی به نام لاتین bassariscus astutus - بومی مکزیک و جنوب غرب ایالات متحده) (cacomixle هم می گویند)

cacomistle

cacophonic

<hr> معنی : ناهنجار، بدصدا <hr> معانی دیگر : بدصدا، ناهنجار

معنی : ناهنجار، بدصدا معانی دیگر : بدصدا، ناهنجار

cacophonous

cacophonously

<hr> معنی : صدای ناهنجار و خشن، بدصدایی، بداهنگی <hr> معانی دیگر : صدای گوشخراش، صدای ناهنجار، دژ آوا

معنی : صدای ناهنجار و خشن، بدصدایی، بداهنگی معانی دیگر : صدای گوشخراش، صدای ناهنجار، دژ آوا

cacophony

cactaceous

<hr> معنی : انجیر هندی، کاکتوس، صباره خنجری <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) کاکتوس، صباره ی خنجری، زبان مادر شوهر، خنجر گیاه (انواع گیاهان صحرایی امریکا که برگ های پهن گوشتالو و تیغ دار دارند: تیره ی cactaceae راسته ی caryophyllales که دو لپه یی هستند)، وابسته به کاکتوس، کاکتوسی

معنی : انجیر هندی، کاکتوس، صباره خنجری معانی دیگر : (گیاه شناسی) کاکتوس، صباره ی خنجری، زبان مادر شوهر، خنجر گیاه (انواع گیاهان صحرایی امریکا که برگ های پهن گوشتالو و تیغ دار دارند: تیره ی cactaceae راسته ی caryophyllales که دو لپه یی هستند)، وابسته به کاکتوس، کاکتوسی

cactus

<hr> معنی : دماغی، وابسته به نوک و انتهای درخت <hr> معانی دیگر : (زبان شناسی) نوکی (ادا شده توسط نوک زبان که به سوی بالا و عقب انحنا داشته باشد)، صدا یا آوای نوکی، چکادی، سخت کامی، مغزی

معنی : دماغی، وابسته به نوک و انتهای درخت معانی دیگر : (زبان شناسی) نوکی (ادا شده توسط نوک زبان که به سوی بالا و عقب انحنا داشته باشد)، صدا یا آوای نوکی، چکادی، سخت کامی، مغزی

cacuminal

<hr> معنی : ادم بی تربیت <hr> معانی دیگر : (در اصل: واژه ای که توسط دانشجویان دانشگاه های انگلیس در اطلاق به نوکران و مستخدمان به کار برده می شد)، آدم کم سواد و ناوارد به مبادی آداب، بی تربیت، جوزعلی، فرومایه، بد رفتار، پست و بدون مبادی اداب بودن

معنی : ادم بی تربیت معانی دیگر : (در اصل: واژه ای که توسط دانشجویان دانشگاه های انگلیس در اطلاق به نوکران و مستخدمان به کار برده می شد)، آدم کم سواد و ناوارد به مبادی آداب، بی تربیت، جوزعلی، فرومایه، بد رفتار، پست و بدون مبادی اداب بودن

<hr> (noun) (برنامه ی کامپیوتری که روش های طراحی را با اصول تولید صنعتی تلفیق می کند مثلا در ساختن طرح سیم کشی های دقیق و پیچیده) کدکم

(noun) (برنامه ی کامپیوتری که روش های طراحی را با اصول تولید صنعتی تلفیق می کند مثلا در ساختن طرح سیم کشی های دقیق و پیچیده) کدکم

cad cam

cadaster

<hr> معنی : مربوط به املاک مزروعی <hr> معانی دیگر : مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک

معنی : مربوط به املاک مزروعی معانی دیگر : مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک

cadastral

cadastral map

<hr> ممیزی ونقشه برداری زمین

ممیزی ونقشه برداری زمین

cadastral survey

cadastrally

<hr> مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول، دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک

مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول، دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک

cadastre

<hr> معنی : جسد، لاشه، نعش <hr> معانی دیگر : (بیشتر در مورد انسان) جسد، لاش، نعش (به ویژه برای تشریح)، نعش انسان، جسد برای تشریح

معنی : جسد، لاشه، نعش معانی دیگر : (بیشتر در مورد انسان) جسد، لاش، نعش (به ویژه برای تشریح)، نعش انسان، جسد برای تشریح

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی