انگلیسی به انگلیسی

dagoba

<hr> داگان (خدای بزرگ فینیقی ها و فلسطینی های باستان)

داگان (خدای بزرگ فینیقی ها و فلسطینی های باستان)

dagon

dagon silo

<hr> (چاپ و کلیشه سازی قدیم)، کلیشه ی داگر

(چاپ و کلیشه سازی قدیم)، کلیشه ی داگر

daguerreotype

daguerrotype

<hr> معنی : گل کوکب <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) کوکب (انواع گل های جنس dahlia از خانواده ی composite)

معنی : گل کوکب معانی دیگر : (گیاه شناسی) کوکب (انواع گل های جنس dahlia از خانواده ی composite)

dahlia

dahlin

<hr> نام پیشین کشور بنین (benin)

نام پیشین کشور بنین (benin)

dahomey

dai nippon printing co ltd

daikin industries ltd

daikokuten

<hr> (گیاه شناسی) ترب ژاپنی (raphanus sativus از گونه ی longipinnatus)

(گیاه شناسی) ترب ژاپنی (raphanus sativus از گونه ی longipinnatus)

daikon

dail

dail eireann

dailies

<hr> معنی : روزنامه یومیه، خرجی، روزانه، یومیه، روزبروز، بطور یومیه <hr> معانی دیگر : هر روزه، روز به روز، برحسب روز، روزنامه، روزمره، دایم، هرروزی، (فیلم و غیره - جمع) راش (rush print هم می گویند)

معنی : روزنامه یومیه، خرجی، روزانه، یومیه، روزبروز، بطور یومیه معانی دیگر : هر روزه، روز به روز، برحسب روز، روزنامه، روزمره، دایم، هرروزی، (فیلم و غیره - جمع) راش (rush print هم می گویند)

daily

daily activities

daily allowance

daily balancing

<hr> روزی، نان یارزق روزانه

روزی، نان یارزق روزانه

daily bread

daily column

<hr> (عامیانه - تمرین های ژیمناستیک) تمرین دوازده گانه ی روزانه

(عامیانه - تمرین های ژیمناستیک) تمرین دوازده گانه ی روزانه

daily dozen

daily expenses

daily inspection

daily interest

daily life

daily news paper

daily output

daily pay

daily program

daily reference value

daily report

daily routine

daily schedule

daily tender

daily thompson

daily work

daily worker

daimio

daimlerchrysler

daimlerchrysler aerospace

<hr> رجوع شود به: daemon، افسانه یونان خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده، دیو

رجوع شود به: daemon، افسانه یونان خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده، دیو

daimon

<hr> (ژاپن - عنوان اشرافی و موروثی زمین سالاران بزرگ) دایی مایو (daimio هم می نویسند)

(ژاپن - عنوان اشرافی و موروثی زمین سالاران بزرگ) دایی مایو (daimio هم می نویسند)

daimyo

dainties

<hr> معنی : ظریفانه، بطور شیک <hr> معانی دیگر : ظریفانه، بطور شیک

معنی : ظریفانه، بطور شیک معانی دیگر : ظریفانه، بطور شیک

daintily

<hr> معنی : ظرافت، خوش اندامی، شیکی، سلیقه باذوق لطیف <hr> معانی دیگر : ظرافت، شیکی، سلیقه باذوق لطیف

معنی : ظرافت، خوش اندامی، شیکی، سلیقه باذوق لطیف معانی دیگر : ظرافت، شیکی، سلیقه باذوق لطیف

daintiness

<hr> معنی : گوشت یا خوراک لذیذ، هر چیز ظریف و عالی، مطبوع، خوش ریخت، خوش طعم <hr> معانی دیگر : (خوراک) دلچسب، خوب و دلپسند، لذیذ، خوشمزه، غذا (که با دقت و مهارت پخته شده و خوشمزه است)، (ظریف و زیبا و دلپسند) خوشگل، دلربا، وجیه، مشکل پسند، دیرپسند (کسی که سلیقه ی ظریف و آموخته و سخت گزین دارد)

معنی : گوشت یا خوراک لذیذ، هر چیز ظریف و عالی، مطبوع، خوش ریخت، خوش طعم معانی دیگر : (خوراک) دلچسب، خوب و دلپسند، لذیذ، خوشمزه، غذا (که با دقت و مهارت پخته شده و خوشمزه است)، (ظریف و زیبا و دلپسند) خوشگل، دلربا، وجیه، مشکل پسند، دیرپسند (کسی که سلیقه ی ظریف و آموخته و سخت گزین دارد)

واژه های حرف "d" - انگلیسی به انگلیسی