انگلیسی به انگلیسی

ear nose and throat

ear nose and throat specialist

ear nose and throat ward

ear nose throat specialist

ear pick

ear protectors

<hr> کرنای گوش (اسباب شیپور مانندی که سابقا برای بهتر شنیدن جلوی گوش می گرفتند)، گوشیار، سمعک

کرنای گوش (اسباب شیپور مانندی که سابقا برای بهتر شنیدن جلوی گوش می گرفتند)، گوشیار، سمعک

ear trumpet

<hr> گواه بگوش شنیده، شاهدسمعی

گواه بگوش شنیده، شاهدسمعی

ear witness

ear worm

<hr> معنی : گوش درد، درد گوش <hr> معانی دیگر : گوش درد، درد گوش، گوش درد

معنی : گوش درد، درد گوش معانی دیگر : گوش درد، درد گوش، گوش درد

earache

earbash

earbashing

earbob

earbud

<hr> معنی : قطره گوش، گوشواره <hr> معانی دیگر : (پزشکی - جمع) قطره ی گوش، گوشواره اویزدار، اویزه، گل اویز

معنی : قطره گوش، گوشواره معانی دیگر : (پزشکی - جمع) قطره ی گوش، گوشواره اویزدار، اویزه، گل اویز

eardrop

<hr> معنی : پرده صماخ، پرده گوش <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: tympanum، تش 0 پرده گوش، پرده صما، صماخ گوش

معنی : پرده صماخ، پرده گوش معانی دیگر : رجوع شود به: tympanum، تش 0 پرده گوش، پرده صما، صماخ گوش

eardrum

<hr> معنی : گوش دار، خوشهدار، خوشهکرده، سنبلهدار <hr> معانی دیگر : دارای گوش بخصوص (در ترکیب به کار می رود)، گ 0ش 0 خوشه دار

معنی : گوش دار، خوشهدار، خوشهکرده، سنبلهدار معانی دیگر : دارای گوش بخصوص (در ترکیب به کار می رود)، گ 0ش 0 خوشه دار

eared

<hr> معنی : خاج <hr> معانی دیگر : گوش پوش (به ویژه هر یک از دو زبانه ای که از کلاه های زمستانی آویخته است و گوش را گرم نگه می دارد)، نرمه گوش، لاله گوش

معنی : خاج معانی دیگر : گوش پوش (به ویژه هر یک از دو زبانه ای که از کلاه های زمستانی آویخته است و گوش را گرم نگه می دارد)، نرمه گوش، لاله گوش

earflap

earflap hat

<hr> معنی : بازگوی خبر <hr> معانی دیگر : (عامیانه) گفتنی بسیار، سیلی از شایعات و اخبار، خبر تکان دهنده، خبرچین

معنی : بازگوی خبر معانی دیگر : (عامیانه) گفتنی بسیار، سیلی از شایعات و اخبار، خبر تکان دهنده، خبرچین

earful

<hr> امیلیا ارهارت (هوا نورد پیشگام - امریکایی)

امیلیا ارهارت (هوا نورد پیشگام - امریکایی)

earhart

earhole

<hr> معنی : کنت <hr> معانی دیگر : ارل (عنوان اشرافی در انگلیس که از ویسکنت بالاتر و از مارکس پایین تر است) (به زوجه ی ارل می گویند: کنتس)، اسم خاص مذکر، انگلیس کنت، درشعر سرباز دلیر

معنی : کنت معانی دیگر : ارل (عنوان اشرافی در انگلیس که از ویسکنت بالاتر و از مارکس پایین تر است) (به زوجه ی ارل می گویند: کنتس)، اسم خاص مذکر، انگلیس کنت، درشعر سرباز دلیر

earl

earl grey tea

earl williams

<hr> معنی : خاج <hr> معانی دیگر : نرمه ی گوش، پرهی گوش، نرمه گوش

معنی : خاج معانی دیگر : نرمه ی گوش، پرهی گوش، نرمه گوش

earlap

earldom

<hr> بی گوش، بی دسته، فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی

بی گوش، بی دسته، فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی

earless

<hr> معنی : پیش از وقت

earlier

earlier than usual

earlies

earliest

earliness

<hr> معنی : خاج، نرمه گوش، قسمت اویزان گوش <hr> معانی دیگر : لاله گوش

معنی : خاج، نرمه گوش، قسمت اویزان گوش معانی دیگر : لاله گوش

earlobe

earlock

<hr> معنی : زود، اولیه، مربوط به قدیم، در اوایل، در ابتدا، بزودی <hr> معانی دیگر : اوایل، نخستگان، آغازین، پیش از موقع، پیش از انتظار، در دوران کهن، باستان، باستانی، پیشین، در آینده ی نزدیک، به زودی، در مدتی کوتاه، زودرس، پیشرس، نوبر، تروند، ترونده، عتیق

معنی : زود، اولیه، مربوط به قدیم، در اوایل، در ابتدا، بزودی معانی دیگر : اوایل، نخستگان، آغازین، پیش از موقع، پیش از انتظار، در دوران کهن، باستان، باستانی، پیشین، در آینده ی نزدیک، به زودی، در مدتی کوتاه، زودرس، پیشرس، نوبر، تروند، ترونده، عتیق

early

<hr> سحر خیز، زودآیند (کسی که زود برمی خیزد و یا زود وارد می شود یا می رود)، پیشخیز

سحر خیز، زودآیند (کسی که زود برمی خیزد و یا زود وارد می شود یا می رود)، پیشخیز

early bird

early church

early detection

early diagnosis

early elections

<hr> میوه پیش رس یا زودرس

early fruit

early ignition

<hr> معنی : سحرگاهان <hr> معانی دیگر : صبح زود

معنی : سحرگاهان معانی دیگر : صبح زود

early in the morning

early release

early retirement

<hr> معنی : سحر خیز <hr> معانی دیگر : سحرخیز

معنی : سحر خیز معانی دیگر : سحرخیز

واژه های حرف "e" - انگلیسی به انگلیسی