اخته زغال

اخته شدن

اخته پولی

<hr> برابر پارسی : ( آخته چی ) سرآخور

برابر پارسی : ( آخته چی ) سرآخور

اخته چی

اخته کردن

اختگان

اختی

<hr> مترادف اختیار : انتخاب، برگزینی، گزینش، آزادگی، آزادی، تفویض، اجازه، تصرف، غلبه، قدرت <hr> متضاد اختیار : اجبار <hr> برابر پارسی : گزینش، توانایی، چاره داری، آزادکامی

مترادف اختیار : انتخاب، برگزینی، گزینش، آزادگی، آزادی، تفویض، اجازه، تصرف، غلبه، قدرت متضاد اختیار : اجبار برابر پارسی : گزینش، توانایی، چاره داری، آزادکامی

اختیار

اختیار افتادن

اختیار امدن

اختیار دادن

اختیار داشتن

اختیار فرمودن

<hr> برابر پارسی : گزیدن، گزین کردن

برابر پارسی : گزیدن، گزین کردن

اختیار کردن

اختیار کرده

اختیارات

اختیارات محلی

اختیارالدین

اختیاردار

اختیارنامه

<hr> برابر پارسی : گزینشی، کامیک، دلبخواهی، آزاد، آزادانه

برابر پارسی : گزینشی، کامیک، دلبخواهی، آزاد، آزادانه

اختیاری

اختیاط

اختیال

اختیان

اخدار

اخدال

اخدان

اخدر

اخدری

اخدریه

اخدود

<hr> مترادف اخذ : دریافت، ستاندن، قبض، گرفتن <hr> برابر پارسی : ( آخذ ) گیرنده | دریافت، فراستاندن، گرفتن

مترادف اخذ : دریافت، ستاندن، قبض، گرفتن برابر پارسی : ( آخذ ) گیرنده | دریافت، فراستاندن، گرفتن

اخذ

اخذ و عمل

اخذ کردن

اخذل

<hr> برابر پارسی : ( آخذه ) افسردگی، بی هوشی، کرختی

برابر پارسی : ( آخذه ) افسردگی، بی هوشی، کرختی

اخذه

اخذی

<hr> مترادف اخر : ( آخر ) اختتام، انتها، پایان، پسین، ته، خاتمه، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتها، نهایت، واپسین <hr> متضاد اخر : ( آخر ) ابتدا <hr> برابر پارسی : ( آخر ) پایان، انجام، پسین، فرجام، واپسین | ( آخَر ) دیگری، دیگر، دگر | ( آخِر ) سپری، پسین، پایان | فرجام، پایان

مترادف اخر : ( آخر ) اختتام، انتها، پایان، پسین، ته، خاتمه، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتها، نهایت، واپسین متضاد اخر : ( آخر ) ابتدا برابر پارسی : ( آخر ) پایان، انجام، پسین، فرجام، واپسین | ( آخَر ) دیگری، دیگر، دگر | ( آخِر ) سپری، پسین، پایان | فرجام، پایان

اخر

اخر بیت

اخر خشک

اخر دانی

اخر رحل

اخر رستم

<hr> برابر پارسی : ( آخر زمان ) پایان روزگار، سرانجام، پسین زمان

برابر پارسی : ( آخر زمان ) پایان روزگار، سرانجام، پسین زمان

اخر زمان

اخر سنگین

اخر شدن

<hr> برابر پارسی : ( آخر چرب ) پایان چرب، آسایش و فراوانی | ( آخرچرب ) آسایش و فراوانی، پایان چرب

برابر پارسی : ( آخر چرب ) پایان چرب، آسایش و فراوانی | ( آخرچرب ) آسایش و فراوانی، پایان چرب

اخر چرب

<hr> برابر پارسی : ( آخرکار ) پایان ِ کار، دست ِپس، سرانجام

برابر پارسی : ( آخرکار ) پایان ِ کار، دست ِپس، سرانجام

واژه های حرف "ا" - فرهنگ فارسی