اردو بازارچی

اردو بازاری

اردو بالیغ

اردو زدن

اردو قبا

اردوال

اردوان

اردوانیون

اردوباد

اردوبازار

اردوج

اردوخان

اردور

اردوغش

اردوکشی

<hr> مترادف اردوگاه : اردو، لشکرگاه، اتراقگاه، منزلگاه

مترادف اردوگاه : اردو، لشکرگاه، اتراقگاه، منزلگاه

اردوگاه

اردوگاه گردشگری

اردوی

اردوی آتش نشانی

اردوی بینه بَری

<hr> برابر پارسی : مرغابی

اردک

اردک بلوطی غواص

اردک خاتون

اردک خال دار استلر

اردک دم باریک سرسفید

اردک ماهی

اردک مرمری نوک باریک

اردک پرانی

اردک پوز

اردکان

اردکیان

اردی

اردی بهشتک

اردی روغن

اردیبهشت

اردین

اردینه

اردیه

ارذل

ارذل العمر

ارذلون

ارذه

<hr> مترادف ارز : پول، پول بیگانه، سعر، ارج، ارزش، بها، قیمت، رتبه، قدر، مرتبه، مقام، ارژن، بخورک <hr> متضاد ارز : بی ارز <hr> برابر پارسی : رساندن، پیشکش، بخشش

مترادف ارز : پول، پول بیگانه، سعر، ارج، ارزش، بها، قیمت، رتبه، قدر، مرتبه، مقام، ارژن، بخورک متضاد ارز : بی ارز برابر پارسی : رساندن، پیشکش، بخشش

ارز

ارزاز

<hr> مترادف ارزاق : آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات <hr> برابر پارسی : خواربار، خواروبار

مترادف ارزاق : آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات برابر پارسی : خواربار، خواروبار

ارزاق

ارزاق سلطان

<hr> مترادف ارزان : رخیص، کم ارزش، کم بها، کم قیمت، مفت، مناسب، نازل <hr> متضاد ارزان : گران

مترادف ارزان : رخیص، کم ارزش، کم بها، کم قیمت، مفت، مناسب، نازل متضاد ارزان : گران

ارزان

ارزان بَر

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "ا" - فرهنگ فارسی