<hr> مترادف تدریس : آموزش، تعلم، درس دادن، درس گفتن <hr> متضاد تدریس : تحصیل <hr> برابر پارسی : آموزش دادن، آموختن

مترادف تدریس : آموزش، تعلم، درس دادن، درس گفتن متضاد تدریس : تحصیل برابر پارسی : آموزش دادن، آموختن

تدریس

تدریس کردن

تدفو

تدفیق

<hr> مترادف تدفین : خاک سپاری، دفن، به خاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن، مدفون ساختن <hr> برابر پارسی : خاکسپاری

مترادف تدفین : خاک سپاری، دفن، به خاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن، مدفون ساختن برابر پارسی : خاکسپاری

تدفین

تدفین امانی

تدفین اولیه

تدفین بخشی

تدفین بندیلی

تدفین تکی

تدفین ثانویه

تدفین جمعی

تدفین جنینی

تدفین خمره ای

تدفین خمیده

تدفین داربستی

تدفین درازکش

تدفین دوتایی

تدفین دَمَر

تدفین دیمی

تدفین زانو خمیده

تدفین زانوباز

تدفین زانوبرگشته

تدفین زانوتمام خمیده

تدفین زانونیم خمیده

تدفین زورقی

تدفین سکویی

تدفین طاق باز

تدفین ناهم جنس

تدفین نیم خمیده

تدفین های اقماری

تدفین هم جنس

تدفین همبَر

تدفین پسین

تدفین پیش هنگام

تدفین چمباتمه ای

تدفین چندتایی

تدفین چندتایی ناهم زمان

تدفین چندتایی هم زمان

تدفین چندپاره

تدفین گردونه ای

تدفینگاه

<hr> مترادف تدقیق : امعان، باریک اندیشی، باریک بینی، باریک نگری، توجه، دقت، ژرف نگری، غوررسی، کاوش، کنجکاوی، ژرف بینی، باریک بینی کردن، دقت کردن، ژرف نگریستن

مترادف تدقیق : امعان، باریک اندیشی، باریک بینی، باریک نگری، توجه، دقت، ژرف نگری، غوررسی، کاوش، کنجکاوی، ژرف بینی، باریک بینی کردن، دقت کردن، ژرف نگریستن

تدقیق

تدقیق کردن

تدلق

تدلی

<hr> مترادف تدلیس : تلبیس، عیب پوشی، فریب، حقه بازی، نیرنگ بازی، فریب کاری، مکر، فریب دادن، فریفتن، عوام فریبی مردم فریبی، عیب پوشاندن، عیب پنهان کردن

مترادف تدلیس : تلبیس، عیب پوشی، فریب، حقه بازی، نیرنگ بازی، فریب کاری، مکر، فریب دادن، فریفتن، عوام فریبی مردم فریبی، عیب پوشاندن، عیب پنهان کردن

تدلیس

تدلیس کردن

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "ت" - فرهنگ فارسی