صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "ج" - فرهنگ فارسی
جزر اقلیطی
جزر البحر
جزر بید
جزر دشتی
جزر ماندن
جزر و مد
جزر کشیدن
جزر گرفتن
جزره
جزرکِشَند
جزری
جزستان
جزع
جزع الدواهی
جزع بسلی
جزع بقرانی
جزع بنی حماز
جزع بنی کوز
جزع حبشی
جزع خاستن
جزع رنگ
جزع سیاه
جزع ظفاری
جزع عقیقی
جزع فام
جزع ناب
جزع نمودن
جزع و فزع
جزع و فزع کردن
جزع پراب
جزع کردن
جزع کنان
جزع گون
جزع یمان
جزع یمانی
جزع یمینی
جزعه السکین
جزعی
جزغ
جزغال
جزغاله
جزغاله شدن
جزل
جزله
جزم
جزم کردن
جزما
جزمه
بیشتر