فرهنگ فارسی

ربایندۀ شگفت

ربایی

رباییدن

ربت

ربتس

ربجار زهی

<hr> مترادف ربح : بهره، تنزیل، ربا، سود، فایده، فرع، مرابحه، نزول، نفع <hr> متضاد ربح : سرمایه <hr> برابر پارسی : بهره، سود، بازده

مترادف ربح : بهره، تنزیل، ربا، سود، فایده، فرع، مرابحه، نزول، نفع متضاد ربح : سرمایه برابر پارسی : بهره، سود، بازده

ربح

ربخ

ربد

ربذ

ربذه

ربز

ربس

ربش

ربشه

ربص

ربض

<hr> مترادف ربط : اتصال، ارتباط، بند، پیوستگی، پیوند، رابطه، مناسبت، وصل، وفاق <hr> برابر پارسی : پیوسته، پیوند، وابستگی، پیوستگی

مترادف ربط : اتصال، ارتباط، بند، پیوستگی، پیوند، رابطه، مناسبت، وصل، وفاق برابر پارسی : پیوسته، پیوند، وابستگی، پیوستگی

ربط

ربط اطلاعاتی

ربط دادن

<hr> برابر پارسی : دنبال کردن، پیوند داشتن، پیوستن

برابر پارسی : دنبال کردن، پیوند داشتن، پیوستن

ربط داشتن

<hr> مترادف ربع : خانه، سرا، محل، مکان، منزل، برزن، کوی، محله <hr> برابر پارسی : چارک، چهارک، یک چهارم

مترادف ربع : خانه، سرا، محل، مکان، منزل، برزن، کوی، محله برابر پارسی : چارک، چهارک، یک چهارم

ربع

ربع الخالی

ربع الدایره

ربع دایره

ربع رشیدی

ربع سیدی

ربع شامات

ربعان

ربعه

ربعی

ربعیه

ربق

ربقه

ربم

ربما

ربن

ربنا

ربنجنی

ربه

ربه الدار

ربه النوع

ربو

ربو شاران

ربوات

ربوب

ربوبی

ربوبیت

واژه های حرف "ر" - فرهنگ فارسی