روند پِی رنگ

<hr> مترادف رونده : ذاهب، راهگذر، راهی، رهرو، سالک <hr> برابر پارسی : سیاره

مترادف رونده : ذاهب، راهگذر، راهی، رهرو، سالک برابر پارسی : سیاره

رونده

روندک

روندگی

<hr> مترادف رونق : آبادانی، آبرو، آب وتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود <hr> برابر پارسی : رواگ، روایی، نیکویی

مترادف رونق : آبادانی، آبرو، آب وتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود برابر پارسی : رواگ، روایی، نیکویی

رونق

رونما

رونمایان

رونمایی فرض

رونه

رونهشت

<hr> مترادف رونوشت : سواد، کپی، کپیه، مسوده، نسخه

مترادف رونوشت : سواد، کپی، کپیه، مسوده، نسخه

رونوشت

رونوشت 1

رونوشت 2

رونوشت 3

رونوشت الکترونیکی

رونوشت اولیه

رونوشت برداشتن

رونوشت تن

رونوشت محرمانه

رونوشتاز

رونوشتگان

رونوشتگان افتراقی

رونوشتگان شناسی

رونوشتی

رونویس

<hr> مترادف رونویسی : استنساخ، کپیه برداری، نسخه برداری

مترادف رونویسی : استنساخ، کپیه برداری، نسخه برداری

رونویسی

رونویسی درشیشه

رونویسی درون شیشه ای

رونی

روه

روهنا

روهنده

روهنی

روهیله

روهینا

رووس

رووف

روون

رؤام

روپاس

روپاس بالا

روپاس پایین

روپاک

روپل

روپوست

روپوسته

روپوستی

روپوش

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "ر" - فرهنگ فارسی