پای کلاغ

پای کم اوردن

پای کوب کردن

پای کوبان

پای کوبیدن

پای کوفتن

پای گر

پای گرد کردن

پای گریز

پای گشادن

پای گل

پای گیر

<hr> مترادف پایا : باقی، پایدار، پاینده، جاودانه، جاودانی، جاوید، مانا، مخلد، مدام، مستدام، مستمر <hr> متضاد پایا : زودگذر

مترادف پایا : باقی، پایدار، پاینده، جاودانه، جاودانی، جاوید، مانا، مخلد، مدام، مستدام، مستمر متضاد پایا : زودگذر

پایا

پایاب

پایابی

پایادوربین

پایار

پایازی

پایاسیر

پایاسیر اوج گیر

پایاسیر زاویه ثابت

پایاش

<hr> مترادف پایان : آخر، اختتام، انتها، انجام، انقضا، تکمیل، تمام، خاتمه، ختم، عاقبت الامر، عاقبت، غایت، فرجام، منتها، نهایت <hr> متضاد پایان : اول

مترادف پایان : آخر، اختتام، انتها، انجام، انقضا، تکمیل، تمام، خاتمه، ختم، عاقبت الامر، عاقبت، غایت، فرجام، منتها، نهایت متضاد پایان : اول

پایان

پایان ابه

پایان بخش

پایان به آغاز

پایان به پایان

پایان بَر

پایان بَری پروژه

پایان بین

پایان بینی

پایان جاری

پایان خدمات راداری

پایان دادن

پایان دهی

پایان سفر

پایان غیرعادی

<hr> مترادف پایان نامه : تز، رساله

مترادف پایان نامه : تز، رساله

پایان نامه

پایان نما

پایان نگر

پایان نگری

پایان واقعی

پایان پذیر

پایانخلیان

پایانش

پایانه 1

پایانه 2

پایانه 3

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "پ" - فرهنگ فارسی