کلالت

<hr> مترادف کلاله : جعد، زلف، موی مجعد، کاکل، کسمه، دسته گل

مترادف کلاله : جعد، زلف، موی مجعد، کاکل، کسمه، دسته گل

کلاله

کلالک

کلالی

کلالیب

کلالیوه

<hr> مترادف کلام : بیان، حرف، زبان، سخن، قول، گفتار، گفته، نطق <hr> متضاد کلام : نوشتار <hr> برابر پارسی : سخن، گفت، گفتار، گفتار، گویش

مترادف کلام : بیان، حرف، زبان، سخن، قول، گفتار، گفته، نطق متضاد کلام : نوشتار برابر پارسی : سخن، گفت، گفتار، گفتار، گویش

کلام

کلام آخر

کلام انگیخته

کلام جامع

کلام خروج

کلامی

<hr> مترادف کلان : بزرگ، تنومند، عظیم، کبیر، معظم <hr> متضاد کلان : کوچک

مترادف کلان : بزرگ، تنومند، عظیم، کبیر، معظم متضاد کلان : کوچک

کلان

کلان آینده ها

کلان اقلیم

کلان اقلیم شناسی

کلان برنامۀ زمانی

کلان بزاز

کلان بلور

کلان بلوری

کلان بندر

کلان بوم شناسی اطلاعات

کلان بینی

کلان دد

کلان دروایان

کلان راهبرد

کلان روضه

کلان روند

کلان ریش

کلان زانو

کلان زمین لرزه

<hr> مترادف کلان سال : بزرگسال، سالخورده، سالمند، کهنسال، مسن <hr> متضاد کلان سال : جوان، خردسال

مترادف کلان سال : بزرگسال، سالخورده، سالمند، کهنسال، مسن متضاد کلان سال : جوان، خردسال

کلان سال

کلان سال شدن

کلان سال گردیدن

کلان سالی

کلان سر

کلان سری

کلان سرین

کلان سرین شدن

کلان سرینی

کلان سپرز

کلان شدن

کلان شکم

کلان شکمی

کلان مغذی

کلان نهشتۀ تک چرخه ای

کلان هاگ

کلان هاگدان

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "ک" - فرهنگ فارسی