دیکشنری تخصصی

analysis of fresh concrete

analysis of map

analysis of means

analysis of soup

analysis of structures

analysis of variance

analysis of variance in two way classification

analysis paralysis

analysis projector

analysis sheet

analysis situs

<hr> معنی : روانکاو، استاد تجزیه، تخلیل گر، فرگشا <hr> معانی دیگر : تجزیه و تحلیل کننده، فراکافتگر، فروگشا، تحلیل گر، مفسر، (روان شناسی) روانکاو

معنی : روانکاو، استاد تجزیه، تخلیل گر، فرگشا معانی دیگر : تجزیه و تحلیل کننده، فراکافتگر، فروگشا، تحلیل گر، مفسر، (روان شناسی) روانکاو

analyst

<hr> انالیت شیمى : ماده مورد تجزیه

انالیت شیمى : ماده مورد تجزیه

analyte

<hr> معنی : تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری <hr> معانی دیگر : ماهر در به کار بردن تجزیه و تحلیل، تحلیل گر، وابسته به تجزیه و تحلیل یا قیاس و تحلیل، فراکافتی، واکافتی، (زبان شناسی) کاربرد واژه های غیرقابل تصریف (به جای واژه های تصریف پذیر) برای نشان دادن روابط نحوی، قابل حل بطریق جبری <hr> analytic (al) تجزیه ای

معنی : تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری معانی دیگر : ماهر در به کار بردن تجزیه و تحلیل، تحلیل گر، وابسته به تجزیه و تحلیل یا قیاس و تحلیل، فراکافتی، واکافتی، (زبان شناسی) کاربرد واژه های غیرقابل تصریف (به جای واژه های تصریف پذیر) برای نشان دادن روابط نح

analytic

analytic at a point

analytic capacity

analytic continuation

analytic curve

analytic engine

analytic function

<hr> هندسه ی تحلیلی، هندسه ی فراکافتی (coordinate geometry و cartesian geometry هم می گویند)، هندسه ء تحلیلی

هندسه ی تحلیلی، هندسه ی فراکافتی (coordinate geometry و cartesian geometry هم می گویند)، هندسه ء تحلیلی

analytic geometry

analytic geometry plane

analytic hierarchy process

analytic immersion

analytic index

analytic isomorphism

analytic judgement

analytic method

analytic model

analytic neighborhood

analytic number theory

analytic pheychology

analytic plane

analytic plane geometry

analytic predicate

analytic prolongation

<hr> روان شناسی فراکافتی، روان شناسی تحلیلی (شاخه ای از روان شناسی که توسط کارل یونگ ابداع شد)

روان شناسی فراکافتی، روان شناسی تحلیلی (شاخه ای از روان شناسی که توسط کارل یونگ ابداع شد)

analytic psychology

analytic representation

analytic solid geometry

analytic vector

<hr> معنی : تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: analytic، قابل حل بطریق جبری

معنی : تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری معانی دیگر : رجوع شود به: analytic، قابل حل بطریق جبری

analytical

analytical absolute orientation

analytical aerial triangulation

analytical approach

analytical balance

<hr> شیمی تجزیه، شیمی تحلیلی، شیمی فراکافتی (بخشی از شیمی که با qualitative analysis و quantitative analysis سر و کار دارد)

شیمی تجزیه، شیمی تحلیلی، شیمی فراکافتی (بخشی از شیمی که با qualitative analysis و quantitative analysis سر و کار دارد)

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی