دیکشنری تخصصی

anion active

anion exchange capacity

anion exchanger

anion exclusion

anion repulsion

anionic

anionic collector

anionic detergent

anionic dye

anionic flocculant

anionic polymerization

anionic retarder

anionic surfactant

anionotropy

anis seed oil

anisian

anisotrope

<hr> (گیاه شناسی - وابسته به گیاهی که تحت تاثیر عوامل خارجی موقعیت و جهت خود را عوض می کند) دگرسوپذیر، ناجورگرای، (فیزیک) دارای خواص متغیر ( از نظر رسانایی یا سرعت انتقال نور و غیره)، (در مورد منشورها - دارای خواص نورفشانی مختلف) در جهات مختلف، ناهمگون، ناهمسان

(گیاه شناسی - وابسته به گیاهی که تحت تاثیر عوامل خارجی موقعیت و جهت خود را عوض می کند) دگرسوپذیر، ناجورگرای، (فیزیک) دارای خواص متغیر ( از نظر رسانایی یا سرعت انتقال نور و غیره)، (در مورد منشورها - دارای خواص نورفشانی مختلف) در جهات مختلف، ناهمگون، ناهمسان

anisotropic

anisotropic aelotropic

anisotropic aquifer

anisotropic etching

anisotropic factor

anisotropic material

anisotropic quadratic form

anisotropic soils

anisotropic swelling

anisotropism

anisotropy

anisptropic

anixia

ankangite

ankerite or brown spar or brown spar

ankinovichite

<hr> معنی : مچ پا، قوزک، قوزک پا <hr> معانی دیگر : (کالبدشناسی) قوزک، تالوس، پاکوژک، مفصل مچ پا، (بخشی از پا که بین نرمه ی ساق پا و پاشنه ی پا قرار دارد) ساق پا، (عامیانه) راه رفتن، زیر (قول یا قرارداد یا تعهد) زدن، سرباز زدن، نکول کردن

معنی : مچ پا، قوزک، قوزک پا معانی دیگر : (کالبدشناسی) قوزک، تالوس، پاکوژک، مفصل مچ پا، (بخشی از پا که بین نرمه ی ساق پا و پاشنه ی پا قرار دارد) ساق پا، (عامیانه) راه رفتن، زیر (قول یا قرارداد یا تعهد) زدن، سرباز زدن، نکول کردن

ankle

ankylosauria

ankylosaurids

ankylosaurus

ankylosed tooth

<hr> (پزشکی) سفت شدگی مفصل، سختی مفصل، جمود مفصل، انکیلوز

(پزشکی) سفت شدگی مفصل، سختی مفصل، جمود مفصل، انکیلوز

ankylosis

annabergite or nickel bloom or nickel bloom

annamaya kosha

<hr> آناتو (ماده ی رنگ زا به رنگ زرد مایل به قرمز که از پوسته ی تخم گیاهی حاره ای به نام bixa orellana از تیره ی bixaceae به دست می آید)

آناتو (ماده ی رنگ زا به رنگ زرد مایل به قرمز که از پوسته ی تخم گیاهی حاره ای به نام bixa orellana از تیره ی bixaceae به دست می آید)

annatto

<hr> معنی : پختن، گرم کردن، سخت وسفت کردن، بادوام نمودن، حرارت زیاد دادن و بعد سرد کردن <hr> معانی دیگر : (شیشه و فلزات و غیره) گرم کردن و به آهستگی سرد کردن (برای کم کردن زود شکنی)، تفتن، تابکاری کردن، (مهجور) در کوره پختن یا لعاب دادن (مثلا در کوزه گری)، بازپخت کردن، پختن اجر، حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن فلزات

معنی : پختن، گرم کردن، سخت وسفت کردن، بادوام نمودن، حرارت زیاد دادن و بعد سرد کردن معانی دیگر : (شیشه و فلزات و غیره) گرم کردن و به آهستگی سرد کردن (برای کم کردن زود شکنی)، تفتن، تابکاری کردن، (مهجور) در کوره پختن یا لعاب دادن (مثلا در کوزه گری)، بازپخت کردن، پختن اجر، حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن 

anneal

<hr> تابکارى، بازپخت، تمپرینک، التهاب علوم مهندسى : گداختگى شیمى : باز پخت

تابکارى، بازپخت، تمپرینک، التهاب علوم مهندسى : گداختگى شیمى : باز پخت

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی