دیکشنری تخصصی

atmospheric circulation

atmospheric circulation model

atmospheric column

atmospheric condensation

atmospheric conditions

atmospheric duct

atmospheric effect

atmospheric electric field

atmospheric electricity

atmospheric energy balance

atmospheric humidity

atmospheric infrared sounder or ais or ais

atmospheric infrared window

atmospheric interference

atmospheric ionization

atmospheric model

atmospheric noise

atmospheric ozone

atmospheric pessure

atmospheric phenomenon

atmospheric physics

atmospheric pre or cipitation

<hr> فشار جو (فشاری که از وزن هوای دور زمین ناشی می شود و معادل است با 760 میلی متر در بارومتر جیوه)، فشار هوا، فشار جوی

فشار جو (فشاری که از وزن هوای دور زمین ناشی می شود و معادل است با 760 میلی متر در بارومتر جیوه)، فشار هوا، فشار جوی

atmospheric pressure

atmospheric pressure barometric pressure

atmospheric radiation

atmospheric radio wave

atmospheric radio window

atmospheric refraction

atmospheric research and environment program of wm

atmospheric scattering

atmospheric sciences

atmospheric shell

atmospheric statistics

atmospheric tide

atmospheric water

atmospheric weathering or weathering or weathering

atmospheric window

atmospheric windows

atmost countable

atokan

atokite

<hr> جزیره ی مرجانی (به شکل دایره یا نیم دایره) مرجانه، آبخست مرجانی، آب سنگ گرد، آبتل

جزیره ی مرجانی (به شکل دایره یا نیم دایره) مرجانه، آبخست مرجانی، آب سنگ گرد، آبتل

atoll

atoll reef

atoll structure

<hr> معنی : اتم، هسته، ذره تجزیه ناپذیر، جوهر فرد، جزء لایتجزی، کوچکترین ذره <hr> معانی دیگر : ذره، ریزه، خرده، خردیز، (فیزیک) اتم، بنماد، (مهجور) جز لایتجزا (که فلاسفه از آن به عنوان اصل ماده نام می برند)

معنی : اتم، هسته، ذره تجزیه ناپذیر، جوهر فرد، جزء لایتجزی، کوچکترین ذره معانی دیگر : ذره، ریزه، خرده، خردیز، (فیزیک) اتم، بنماد، (مهجور) جز لایتجزا (که فلاسفه از آن به عنوان اصل ماده نام می برند)

atom

<hr> معنی : اتمی، هستهای، تجزیه ناپذیر، ذره ای، ریز، مربوط به جوهر فرد <hr> معانی دیگر : اتم شکن (رجوع شود به: accelerator)، وابسته به نیروی اتمی، وابسته به جنگ افزارهای اتمی، دارای اتم های ناهمبسته، وابسته به اتم، بنمادی، بسیار ریز، خردیزسان، ذره مانند، خردیزه

معنی : اتمی، هستهای، تجزیه ناپذیر، ذره ای، ریز، مربوط به جوهر فرد معانی دیگر : اتم شکن (رجوع شود به: accelerator)، وابسته به نیروی اتمی، وابسته به جنگ افزارهای اتمی، دارای اتم های ناهمبسته، وابسته به اتم، بنمادی، بسیار ریز، خردیزسان، ذره مانند، خردیزه

atomic

atomic absorption

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی